درآمدی بربحث تبلیغات
مقالهای را که در پیش رو دارید مطالعاتی است پیرامون تبلیغات شهری، از سوی دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی جهت آشنایی اذهان خوانندگان با نقش تبلیغات و تاثیر آن بر فرهنگ عمومی فراهم آمده و بهیچ وجه مدعی پرداخت کامل نسبت به تبلیغات نمیباشد، تنها زوایایی را در این زمینه منعکس مینماید، امید که محققان این مرز و بوم به تحقیق منسجمتری در این زمینه بپردازند. صاحبنظران و اندیشمندان، قرن حاضر را که در سالهای پایانی آن بسر میبریم قرن بمباران اطلاعات نامیدهاند. امروزه هیچ جامعهای ( در قالب کلیتر هیچ کشوری ) نمیتواند به علت پیوندهای عمیق فرهنگی، سیاسی، اقتصادی مذهبی و... خود را درمحدوده مرزهای جغرافیائی خویش محصور ساخته و با دیگران به تبادل نظر نپردازد.
این پیوندهای ناگزیر روابطی را به دنبال خود میآورند که موجب تاثیرپذیری و تاثیرگذاری است. هر جامعهای ضمن تلاش در راستای حفظ و تقویت ارزشها و ناهنجارهای خود سعی دارد تا این ارزشها و ناهنجارها را به دیگر جوامع عرضه نماید. از جمله کانالهای این عرضه برقراری روابط مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... است. با توجه به آنچه که آمده مشخص میگردد که تبلیغات به عنوان جزئی از این کانالهای ارتباطی به شدت پیچیده بوده و دارای ماهیتی چند بعدی است و بدیهی است که بایستی ان را در یک کلیت جامع که در برگیرنده تمامی جوانب میباشد مورد بررسی قرار داد. از سوئی نمیتوان از تبلیغات جلوگیری نمود چرا که هر فکر، اندیشه، هنجار، بازخورد، هلاک ارزشی، آرمان، کالاو خدماتی نیازمند ارائه است و از دیگر سو هر صاحب فکر، ارزش هنجار، کالاو... بایستی در چهارچوب ارزشی حاکم بر هر جامعه به ارائه نظرات خویش پردازد. از دیدگاهی کلیتر در دهکده جهانی برخی به دنبال ارضاء مطامع و تسلط دیگران با نادیده گرفتن ارزشهای حاکم بر هر بخش از این دهکده تلاش دارند تا کالای خود را اعم از مادی و معنوی به خود مصرف کننده بدهند. این پدیده از دیر باز تحت عنوان استعمار شناخته شده و چندان نیاز به تشریح و توضیح ندارد.
اما پدیده استعمار فرهنگی برای بیان آنچه که آمد مناسبتر است. با برهم خوردن اهرمهای فشاری همچون دخالتهای مستقیم نظامی، کودتاو... و افزایش میزان آگاهی مردم از جوانب مختلف ابعاد جدید اقتصادی و فرهنگی را به عنوان اهرمهای قدرت که تعیین کننده معادلات سیاسیاند مطرح ساخته است. امروزه قدرتهای استعماری تلاش دارند تا ماهیت استعماری خود را در قالب مسائل اقتصادی و فرهنگی به منصه ظهور برسانند. بنابراین نام بردن از جنگ سرد فرهنگی و اقتصادی چندان بیمورد نیست.
با توجه به آنچه که در بالاآمد، بایستی بشدت مراقب بود تا دشمنان این کشور اهداف شوم خود را با حربهای چون تبلیغات، جامه عمل نپوشانند. البته این سخن به معنای قطع تمامی روابط فرهنگی و... نمیباشد، بلکه این نکته را یادآوری میکند که بایستی در این زمینه هشیارانه و خردمندانه عمل کرد. در این زمینه ارزشگذاری به کالا و خدمات داخلی در مقابل کالاها و خدمات داخلی در مقابل کالاها و خدمات خارجی، و با استفاده از هنر و خلاقیت اسلامی و ایرانی در امر تبلیغات درنظر گرفتن هنجارها و ارزشهای مذهبی و ملی، توجه به تفاوتهای فرهنگی و قومی، دستیابی به شکوفائی اقتصادی در بستر فرهنگی، در نظر گرفتن آزادیهای فردی و حرمت انسانی، پیشگیری از اعمال سلیقه و هرج و مرج در تبلیغات و مسائلی از این گونه مورد تاکید میباشد. در این جستار کوتاه برآن بودهایم تا ضمن ارائه دیدگاهی نسبتاً جامع در مورد تبلیغات وضعیت فعلی تبلیغات به ویژه شهری را در تهران مورد بررسی قرار داده و بر بنیان اطلاعات گردآوری شده به ارائه حیطههای تحقیقی لازم بپردازیم. در این رهگذر پیشنهادهای مناسب نیز مطرح گردیدهاند.
تعریف تبلیغات:
ـ فرهنگ و بستر تبلیغات را اینگونه تعریف کرده است: تلاش برای ارائه آموزهها، ایدهها، دلایل، شواهد یا ادعاها از طریق رسانههای ارتباطی برای تقویت هدفی یا مبارزه با هدف ضد آن.
ـ تعریف لامون از تبلیغات : تبلیغات در معنای گسترده آن، فن تحت تأثیر قراردادن عمل انسان از طریق دستکاری تصورات یا باز نمودهاست.
به گفته برتیز، تبلیغات نوین تلاشی است پیوسته در جهت ایجاد یا شکل دادن رخدادها برای تحت تاثیر قراردادن روابط عامه مردم با کاری فکری یا گروهی.
تفاوت تبلیغات و آموزش
ـ لامول ترجیح میدهد که واژه آموزش را به انتقال فنون مثل خواندن ونوشتن و مهارتهای فکری و بدنی محدود سازد و تبلیغات را فنونی میداند که بوسیله آن تمایلات ارزشی ( تنفر یا علاقه به شخصی، گروهی، سیاسی و مکتبی ) شکل میگیرد. او اضافه میکند که در هر حال در اصطلاح کنونی هر نوع انتقال نگرشهای ارزشی سنتی را عموماً آموزش گویند در حالی که واژه تبلیغات به اشاعه نگرشهای واژگون کننده و مورد ایراد ویا تنها نگرشهای تازه اطلاق میشود.
ـ از نظر دوب آموزش اشاعه دانش یا مهارتی است که خصلت علمی داشته یا بجای بقای انسان در جامعه در دوره خاصی ضرورت دارد. تبلیغات برعکس، نوعی تلاش در جهت تحت تاثیر قرار دادن شخصیتها و کنترل آنها در جهت ورزشهای غیر علمی یا تردیدآمیز در جامعه در زمان خاصی است.
ـ نویسندگان دیگر هم به این دوگانگی آموزش ـ تبلیغات به مثابه تقابل دو نوع ارزش نگاه میکنند. تبلیغات میخواهد ذهن را به جای آنکه باز کند ببندد تبلیغاتچی میخواهد شما کاری بکنید که او میخواهد، در حالیکه آموزش میخواهد که شما کاری را به میل خود انجام دهید.
تبلیغات
به عقیده لاملی لغت پوپاگاند و لغت لاتینی پروپاگاره از یک خانوادهاند کلمه پروپاگاره بمعنی نشا کردن برای تولید مجدد گیاه و بالطبع تولید کردن و تولید مثل است و معنی وسیعتر و کلیتر آن پخش کردن افزودن است بنابراین، از لحاظ ریشه لغت پروپاگاند بمعنی تولید خودبخودی نیست، تولید اجباری است. کیمبانیونگ پروپاگاند یا تبلیغات را چنین تعریف میکند:
«نشر افکار و عقاید و وضعهای رفتاری که موضوع واقعی را برای شنونده یا خواننده به روشنی بیان نمیکند. »
دوب تبلیغات را چنین وصف میکند: «اقدامات متوالی و منظمی که فرد یا افراد ذینفع از راه تلقین برای نظارت بر وضعهای روانی گروههایی از افراد و در نتیجه نظارت بر اعمال آنان بعمل میآورند. »
درست است که لغت پروپاگاند در اصل کلمه احترام آمیزی بوده است اما امروز معنی دیگری یافته است. تبلیغات به معنی دخل و تصرف در عقاید بمنظورهای معینی است. با این همه بسیاری از اشخاص صادقانه به اهمیت آن قائلند. میدانیم درآلمان مسئله پروپاگاند چنان مهم شد که یکی از مهمترین اعضاء دولت عنوان وزیر تبلیغات واطلاعات یافت. در آمریکا معمولاً تبلغات را از تربیت تفکیک میکنند، به این علت که موضوع تربیت حقیقت است وحال آنکه در تبلیغات حقیقت با عدم حقیقت تفاوتی ندارد. دوب معتقد است که ماهیت تربیت نظر عینی آن نسبت به حقایق علمی است که در هر عصر رواج دارد. در صورتیکه تبلیغات عبارت از اقدامی عمدی و یا غیر عمدی برای نظارت و تفتیش عقاید مردم است، حال اگر چنین باشد تبلیغات را در صورتی میتوان محکوم و مذموم شمرد که از لحاظ اجتماعی زیانبخش باشد. به عبارت دیگر تبلیغات به خودیخود خوب است نه بد و خوبی و بدی آن بسته به استفادهای است که از آن میشود.
در عمل، تشخیص میان تبلیغات و تربیت کار دشواری است، وقتی نیت نظارت بر عقاید و ضعفهای رفتار کسی در کار نباشد آیا میتوان حتی کلمه تبلیغات را بکار برد؟ به عبارت دیگر، آیا اصطلاح تبلیغات غیر عمدی معنایی دارد؟ در این باره، عقاید مختلف است و این اختلاف عقیده بی دلیل هم نیست. بعضی از محققان تاکید میکنند که تبلیغات از روی اثر خود تعریف میشود و بعضی دیگر انگیزه تبلیغات را مبنای تعریف آن میدانند.
و بهتر است کلمه تبلیغات را بمواردی اختصاص دهیم که در آن عملی عمدی نظارت بر عقاید و وضعیت رفتاری منظور باشد در مورد نظارت غیر عمدی نیز ممکن است نتایج همان باشد که در مورد نظارت عمدی حاصل میشود اما این نتیجه اتفاقی است .
اصول تبلیغات
1ـ اصل نیت مبلغ : بعقیده دوب در تبلیغات عمدی، مبلغ به هدف خاص خود توجه دارد و حال آنکه در تبلیغات غیر عمدی مبلغ برای آثار اجتماعی اعمال خود ارزشی قائل نیست، در واقع این اصل با تعریف دوب که تبلیغات را «اقدام منظم و مستمر» نظارت بر وضعهای رفتار میشمارد، مغایر است. 2ـ اصل اداراک حسی است: مبلغ وضع محرک را از زمینهای که ممکن است سبب انحراف دقت شود، بیرون آورده برجستگی میدهد یعنی میخواهد پیام او اداراک شود و سعی میکند به آن ارزش تحریکی بخشد بطوریکه این ارزش تحریکی پیام را از زمینه کلی تأثیرات حسی که در آن لحظه در پیرامون شخص وجود دارد بیرون بکشد و برجستگی دهد و برای رسیدن به این هدف میتوان رسیدن به این هدف میتوان روشهای گوناگونی بکار برد. مثلاً ممکن است از وضعهای رفتاری اضافی که هیچ رابطهای با فعل نهائی ندارد استمداد کرد.
این کاری است که تهیه کننده آگهیهای تجاری انجام میدهد. مثلاً برای اینکه محرکی بهتر اداراک شود میتوان آن را چندین بار تکرار کرد چنانچه گوینده رادیو نام کالائی را که میخواهد تبلیغ کند دائما تکرار میکند، به علاوه میتوان اصل ساده کردن را بکار برد. بر طبق این اصل محرک را طوری ساده میکنند که برای اینکه میزان فروش فلان کالا را بالا ببرند نکات علمی مربوط بنوع ویتامینها را باعبارتی ساده بیان میکنند. این روشها را میتوان در تبلغات سیاسی نیز مانند تبلیغات تجاری بکار برد.
3ـ اصل نوع تبلیغات است: مبلغ میتواند هر کدام از انواع تبلیغات دین را با هم یا جداگانه بکار برد: تبلیغات علنی، تبلیغاتی که بعداً علنی خواهد شد و تبلیغات پشت پرده یا در لباس دیگر. در مورد اول، مستقیماً از تلقین استفاده میشود و از همان قدم مقصود مبلغ روشن است.
در تبلیغاتی که بعداً علنی خواهد شد، مدتی میگذرد تا مقصود تبلیغات علنی میشود. این فاصله زمانی که نسبتاً طولانی است برای آن است که وضعهای رفتار الحاقی و اضافی بتواند ظاهر شود.
مثلاً دردوره جنگ میتوان تمایلات میهن پرستانه را بطور کلی بر انگیخت وچندی بعد جوانان را به خدمت سربازی وادار کرد. بعبارت دیگر با آنکه از همان قدم اول هدف دعوت جوانان به سربازی است وقتی این منظور آشکار میشود که با دقت تمام زمینه لازم حاضر نشده باشد. تبلیغات غیر مستقیم است و مبلغ هرگز منظور خود را علنی نمیکند. مثلاً مراسمی که برخی از کارخانههای مولد برق به افتخار ادیسون برپا میکنند برای این است که میخواهند از راه تلقین غیر مستقیم هدف اصلی خود را که متقاعد ساختن مردم به صرف نیروی برق است تحقق بخشند.
4ـ اصل وضع رفتار الحاقی است.
در ضمن تلفیق مبلغ وضعهای رفتاری را بر میانگیزد که الحاقی است و وسیلهای برای ایجاد استمرار مورد نظر است. مثلاً فلان شرکت اتومبیل سازی میتواند برای آنکه مردم را نسبت به کالاهای خود جلب کند برنامه موسیقی سمفونیک زیبایی تقدیم کند. همچنین مبلغ میتواند برای کسانی که منافع میتواند برای کسانی که منافع مختلفی دارند مضمون وضع محرک را به صورتهای گوناگون درآورد. مثلاً فلان هتل در تبلیغات تجاری خود اعلان میکند که هم نزدیک مرکز داد و ستد قرار گرفته و هم در هر اطلاقش رادیو دارد و هم برای مشتریان خود گاراژی فراهم کرده است و مانند اینها.
5ـ پیوستگی مطلوب است، مبلغ برای آنکه مردم را با هدف خود همراه سازد میکوشد پیوستگی ایجاد کند که مطلوب مردم باشد میتوان بابازتاب شرطی هیجانی فعل مطلوب را ایجاد کرد. مثلاً هر گاه گل فروشی بخواهد فروش خود را افزایش دهد از روز مادر استفاده میکند و عواطفی را که به مادر متعلق است با تصور خرید گل پیوند میدهد هر گونه عاطفه را میتوان با اعمالی ماهرانه به مسیر هرگونه فعل انداخت.
6ـ اصل حوزه پیش بینی ناپذیر
پیش از تامین پیوستگی مطلوب میان وضعهای نفسانی الحاقی به استثنای تبلیغات پشت پرده و پیش از فهم منظور مبلغ و پیش از آنکه این پیوستگی بعمل مبدل گردد، حوزهای از امور غیر قابل پیشبینی وجود دارد که معمول جنبه زمانی تبلیغات و وجود مبلمان رقیب و پیچیدگی وجود فرد در گروهی است که تبلیغات برای آن صورت میگیرد. شک نیست که نخستین نقشهای ذهنی پایدارترین نقشهاست و ریشه کن کردن آنها کار بسیار دشواری است و بنابراین مبارزه با دستگاه تبلیغاتی که تا حد پیش رفته باشد کار آسانی نیست.
7ـ اصل ضد تبلیغات است. وقتی وضعهای متضاد از ایجاد پیوستگی مطلوب ممانعت میکند مبلمان شیوه ضد تبلیغات را بکار میبرد مثلاً سازندگان سیگار، اصل ضد تبلیغات را برای مبارزه با تصور اینکه سیگار کسیدن بد است و باعث بوی بد دهان میشود و ادعاهائی نظیر آن بکار میبرد. در این امور تبلیغاتی، تجاری دلائلی را که مستقیماً بر ضد عادت به دخانیات اقامه میشود بصورت فضائلی جلوه میدهند.
8ـ اصل متقاعد ساختن است.
مبلغ روش متقاعد ساختن را به شیوه اضافی بکار میبرد. کلمه متقاعد ساختن صفت روشی است، که از شخصیت مشهوری قول گرفته شود که از برنامه یا کالای معینی پشتیبانی کند و غرض این است که براثر تلقین وجهه فراوانی از مردم از این شخصیت بیرون کنند. در مورد تبلیغات عموماً یکی از ستارگان سینما را متقاعد میسازند که از کالای معینی پشتیبانی کند و در ازای آن پولی به او میدهند.
البته باید این نکته را هم در نظر داشت که تبلیغات تنها در شرایط معینی موفق میشود که وضع روانی مردم با آن موافق و مساعد باشد، هر چند تبلیغات هم بنوبه خوددرتغییر این وضعهای روانی و راههائی که در پیش خواهند گرفت بسیار موثر است. باید توجه داشت که اصولاًَ تبلیغ را چه کسی انجام میدهد (مبلغ کیست ؟ ) چه چیز را تبلیغ میکند یعنی اینکه محتوای پیامی که به افراد میرساند چیست؟ مخاطبین مبلغ چه افرادی هستند؟ از لحاظ شخصیت، فرهنگ، نقش اجتماعی، طبقه، تحصیلات، وضعیت اقتصادی، دیدگاه هنری، ورزشی، سیاسی باید بررسی شوند. نتیجه حاصل از تبلیغات چیست و چگونه یا شنیداری است ؟ آیا تبلیغات دیداری یا شنیداری است. یا تنها به صورت تابلوها و نوشتههای روی دیوار / صرفاً دیداری ) است.
از آنجا که مبلغین ( افراد، سازمانها، دولتها ) از طریق چنین تبلیغاتی نگرشها و عقاید خودرا به پیامگیران به نحوی منتقل میسازند باید همه گونه از نظر شخصیتی، موقعیت اجتماعی، سیاسی، مذهبی و ... کنترل شده و مورد ارزیابی قرارگیرد. همچنین پیامی را که این افراد و ارگانها به مردم میرسانند دارای چگونه محتوایی است؟ آیا از لحاظ فرهنگی، مذهبی ... مغایرت نداشته و زیانی در بر نخواهد داشت ؟ همچنین وسیله تبلیغ. ( تابلو، نوشته روی دیوار، بیل برد،اعلامیه، پارید، تلویزیون، سینما و....) بایستی مورد ارزیابی قرار گیرد. آیا وسیله بکار گرفته شده به زیبائی شهر لطمه نمیزند ؟ آیا سبب هرج و مرج در چنین عملی نمیشود ( مثل اینکه هر کس چه دلش میخواهد روی دیوارها بنویسد). پیام گیران نیزباید گروهبندی شده و به نیازها و علایق هرگروه توجه خاص مبذول گردد ودر این گروهبندی باید به عواملی چون جنس، سن، شغل، عقاید سیاسی مذهبی، فرهنگی، تحصیلات و ... توجه کافی داشته باشیم. آیا تبلیغ ارائه شده برای کارمندان است یا معلمان برای کارخانهداران است یا کارگران، برای مسلمانان یا مسیحیان...
ویژگیهای تبلیغات نوین :
ـ عدم اعتقاد تبلیغاتچیها به گفتههای خود و تبعیت نکردن از ایدئولوژی، بر عکس مبلغان مذهبی.
پنهانکاری تبلیغات در عصر جدید پخش استنتاجهائی از منابع پنهان یا با هدفهای نهان.
حکومت نامرئی تبلیغاتگران در عصر جدید: تبلیغاتچی حاکم نامرئی است که قدرت واقعی را در جامعه تشکیل میدهد ما تحت سلطه کسانی هستیم و ذهن ما را کسانی شکل میدهند و ذائقه ما را کسانی تعیین می کنند که اصلاً شناختی از آنها نداریم.
علمی بودن تبلیغات جدید: تبلیغات نوین مانند تلاش درجهت مفهومی اجتماعی برای ساختن الگوهای رفتاری است همانگونه که در مهندسی، پلها و جادهها ساخته میشود. از این رو تبلیغاتچی باید فهم دقیقی از اینکه انسان چگونه رفتار میکند داشته باشد. در واقع تبلیغات جدید براساس تحلیل روانشناسی و جامعهشناسی استوار است.
آثار ارتباطات،
1ـ نظریه شرطی، که میخواهد قدرت تبلیغات را برپیامگیر بزرگ نشان دهد در این جا تبلیغاتچی به مثابه عامل محرکهای ظاهر میشود که پاسخ دریافت کننده پیام را تعیین می کند این نظریهها براساس یکسویه و سلطه تبلیغاتچی بر پیامگیر استوار شده است.
2ـ نظریههای جامعهشناختی که اعتقادی به این رابطه یک سویه ندارند و برعکس نظریه شرطی، میخواند قدرت تبلیغات بر پیامگیر را کوچک نشان دهند. این نظریهها به جای آنکه برای تبلیغات قدرت خاصی قائل شوند،
آن را جزوء ارتباطات ابزاری ( ارتباطی که هدفش تحت تأثیر قراردادن، شکل دادن نگرشها و رفتار افراد است) محسوب میکنند.
جوزف کلاپر در بررسی خود در زمینه رسانههای همگانی پس از جنگ جهانی دوم میگوید، پژوهشگران کنونی از این گرایش که رسانههای همگانی مختلف لازم و کافی تاثیر برمخاطب هستند فاصله گرفته و به این نتیجه رسیده اند که نقش رسانهها در میان سایر عوامل دیگر در یک موقعیت کلی قابل طرح است. به عبارت دیگر برداشت گذشته از نقش تعیین کننده رسانهها در شکل دادن به نگرشها، جای خود را به مشاهده شرایط موجود و تغییرات آن داده است. تحقیقات تجربی وسیع درباره تاثیر رسانههای همگانی برنگرشهای افراد از جنگ دوم جهانی، به این طرف باعث شده است تا نسبت به گذشته از اعتقاد به قدرت تبلیغات کاسته شود و نقش سایر عوامل و شرایط فردی و جمعی در میزان و نحوه تاثیر وسایل ارتباط جمعی قرار گیرد و نیز نقش آنها در تغییر نگرشهای افراد بصورت تام و کامل محل شک و تردید واقع شود. در هر حال تحقیقات و نظر خواهیها از اینکه بتواند نشان دهند ارتباطات در تغییر نگرشها تاثیر زیادی داشتهاند ناتوان بودهاند.
تحقیقات دیگر نشان میدهد که تغییر عقیده بیشتر به نفوذ شخصی مبلغ بستگی دارد تا به وسایل ارتباط جمعی.
در سنجش آثار ارتباطات، مهمترین ملاکی که میتواند مورد استفاده قرار گیرد تغییرعقیده میباشد یعنی میزان تغییرات ادارکی و نگرشی که از تبلیغات ناشی شدهباشد بر اساس تحقیقات متعدد مشخص گردید که القاء فکر و اندیشه، بویژه در میان افرادی با موفقیت انجام شد که یا در زمینه موضوع مورد تبلیغ هیچ عقیده و پیش فرضی نداشتند و یا در مورد آن با تفاوت بودند یعنی نگرش خاصی نسبت به موضع که نشان دهنده سودگیری مثبت یا منفی باشد نداشتند.
جریان تبلیغات در حکومتهای استبدادی و دموکراسی، در جوامع توتالیز همسانی جریان پیامها بیشتر است چون رقابتی وجود ندارد و نظام کنترل واحد بر تبلیغات حاکم است. در نظامهای کثرت گراهمسانی جریان پیامها امکان پذیر نیست چون رقابت وجود دارد و رقبا هم بیکار ننشستهاند و در چنین وضعیتی مردم در معرض پیامهای متفاوت و متعارض قرار میگیرند و تأثیر تبلیغات کاهش پیدا میکند. علاوه برآن هر بخشی از جامعه به یکی از انواع تبلیغات بیشتر گرایش پیدا میکند. افکار عمومی به بخشهای متفاوت تقسیم شده و هر تبلیغی سهمی از آن را بخود اختصاص میدهد. این قضیه هم در مورد تبلیغات سیاسی صادق است که مثلاً چند حزب با هم درانتخابات رقابت دارند و هم درمورد تبلیغات تجاری که یک کالای واحد با مارکهای مختلف به بازار عرضه میشود و هر کدام مشتریان خود را پیدا میکند.
فنون تبلیغات:
شیوههایی که تبلیغاتگر برای تحت تاثیر قرار دادن افراد بکار میبرد را فنون تبلیغات مینامیم. این شیوهها متفاوتند و هر کدام در شرایط خاص کاربرد دارد. تبلیغات در خلاء وجود ندارد. هر شیوهای ممکن است در یک جا موفق و در جائی دیگر ناموفق باشد واین به شرایط تبلیغ بستگی دارد. برخی از این شرایط عبارتند از :
ـ ـ سنتها، آداب و رسوم که حاوی آرزوها، خواستهها و علایق مردم است.
ـ ـ میزان آگاهی و اطلاعات عمومی، فهم شعور اجتماعی جامعه.
ـ ـ نوع و میزان اطلاعات و معلوماتی که افراد از قبل دارند ( چارچوب و قالب فکری خاصی که هر فردی ممکن است داشته باشد).
ـ ـ میزان و تاثیر تبلیغات رقیب که روی افراد اعمال گردد.
ـ ـ درک شرایط و نیازهای اجتماع توسط مبلغین
ـ ـ انجام تبلیغات در موضوعاتی که زمینههای آن مساعد بوده و خلائی در آن احساس میگردد یعنی جامعه بدان نیاز دارد.
این جزئی از مجموعه شرایط اجتماعی است که تبلیغات در آن عمل میکند و با توجه به آنهاست که شیوهها و فنون خود را انتخاب میکند. بطور کلی فنون تبلیغات بر 3 دستهاند، حیثیت، تحریف و ناامنی.
1ـ فن حیثیت : محتوای تبلیغات بنحوی ارائه میشود که گوئی بیانگر ارزشهای جامعه است. تبلیغاتگر تبلیغات خود را با چیزهائی همبسته میکند که بجای مردمی که میخواهد آنها را تحت نفوذ بگیرد عزیز است و بدان احترام میگذارند و آنها را پذیرا هستند. تبلیغات بطور صریح یا در لفاغه به مردم میگوید که آنچه میگوید در جهت خیر و صلاح آنهاست و انتظار دارد که مردم آنها را بدون تامل بپذیرند. روشهای فن حیثیت ؟ توصیه و سفارش، توسط شخص مورد علاقه و اعتماد مردم که اقتدار و نفوذ کلام داشته باشد این نوع تبلیغات درمیان مردم محروم و نیازمند بخاطر کیش پرستش شخصیت اغلب موثر است .
ـ ـ وانمود کردن همسوئی منافع تبلیغاتگر با منافع مردم، در این جا تبلیغاتگر تظاهر به شباهت و نزدیکی با مردم میکند.
ـ ـ توسل به گرایش مردم به دنباله روی واینکه همیشه میخواهند در اکثریت باشند نه در اقلیت. برای این کار تبلیغات میگوید به تمام مردم با ما هستند و از ما پشتیبانی میکنند.
ـ ـ استفاده از کلمات و واژههای جاذب و پرطرفدار مثل آزادی، عدالت، رفاه ... که کلماتی است که مردم دوست دارند بشنوند و عکس العمل آنها نسبت به این واژهها غالباً عاطفی است تا منطقی.
2ـ فن تحریف: دنیای واقعیتها برای تمام مردم یکسان نیست. آنچه ما آن را واقعی یا تحریف شده میدانیم به تجربههای گذشته ما وخواستهای کنونی و امیدهای آینده ما بستگی دارد. ما غالباً نظرات و برداشتهای گروههائی را که با آنها مخالفیم تحریف شده میدانیم. ظاهراً تا زمانی که تناقضی در حرفهای مبلغ نبینیم و یا نقطه نظرات مخالف را نشنیده باشیم متوجه تحریف نمیشویم فنون تحریف طیف وسیعی از دروغ تا کتمان حقایق را در بر میگیرد .
روشها و شیوههای تحریف :
ـ ـ متهم کررن مخالفان
ـ ـ تعریف از طرفداران خود و بزرگ کردن آنها
ـ ـ دستکاری کردن اطلاعات آماری (استفاده از این روش بعلت اینکه اغلب مردم ما باآمار آشنائی کافی ندارند ممکنست براحتی آنها را تحت تاثیر قرار دهد. )
ـ ـ مخدوش کردن اطلاعات غیر آماری
ـ ـ حذف برخی از اطلاعات بطوری که اطلاعات داده شده یکسویه به سود مبلغ باشد.
ـ ـ پرت کردن حواس مخاطب ویا جلب توجه او به مسائل دیگر .
ـ ـ ساده کردن بیش از حد مسائل پیچیده .
3ـ فن ناامنی : متخصصان تبلیغات میدانند در مواردی که افراد دستخوش ناامنی ( ترس، خشم، احساس شکست و ناکامی و... ) هستند، نسبت به برخی تبلیغات بیشتر حساس بوده و آمادهپذیرش آن میباشند تبلیغات میداند که افراد در چنین شرایطی قادر به حل مشکلات خود از راههای مرسوم نیستند، در نتیجه تبلیغات میتواند در چنین شرایطی وانمود کند که میتواند آنها را در حل مشکلات خود یاری دهد و از این بن بست بیرون آورد. گاهی حتی تبلیغات همه افراد را دستخوش ناامنی میکند تا بتواند از این دستپاچگی و سردرگمی افراد بهرهبرداری کند.
عوامل ناامنی : این عوامل درزندگی زیاد بوده وبا سن و جنس، شکل، فرهنگ و اعتقادات مذهبی ( شکل و میزان درآمد وابستگی به حزب سیاسی یا باشگاه ورزشی، هنری ... ) افراد تغییر میکند . تبلیغات زمانی در کارش موفق میشود که بتواند روی آن دسته از ناامنیها انگشت بگذارد که اکثر مردم دچار آن هستند و خلاصه جنبه رایجتری دارد. عواملی که معمولاً در انسان احساس ناامنی بوجود میآورد عبارتند از :
1ـ فقر 2ـ بیکاری 3ـبیماری 4ـ مرگ 5ـ پیری 6ـ آشوبهای اجتماعی 7ـ جنگ 8ـ عدم محبوبیت 9ـزشتی 10ـ شکست 11ـ تغییرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و تکنولوژیک.
صرفنظر از فنون تبلیغاتی، تبلیغات معمولاً برای آنکه خود را در ذهن افراد حک کند از روش تکرار استفاده میکند تبلیغات با تکرار مطلب آن را در افکار عمومی زنده نگه میدارد و نمیگذارد که خاطره ها محو شود. نقش مبلغ: تبلیغ موثر مستلزم آن است که از جهت احساسی و عاطفی میان مبلغ و پیامگیر همدلی وجود داشته باشد .این همدلی باعث میشود تا پیامگیر تبلیغات را به عنوان باوری که از بیرون به او تحمیل میشود احساس نکند بلکه برعکس احساس کند که این چیزی است که خود بدان معتقد شده است .
مدلهای تبلیغ :
مدلهای تبلیغ را میتوان بر دو دسته ضعیف و قوی تقسیم کرد. تفاوت این دو در میزان تأثیر اقناعی آنها نیست بلکه در خصلت کنش متقابل میان مبلغ و پیامگیران است.
1ـ مدل ضعیف : در این مدل پیامهای یکسان باعث میشود تا افراد بتدریج تحت تاثیر قرار گیرند بدین ترتیب که نخست گروهی که بیشتر آمادگی پذیرش دارند جذب تبلیغ میشوند و از بقیه پیامگیران مجزا میگردند. مدل ضعیف تبلیغ شبیه ماهیگیری است که در آن ماهیگیر برای بدام انداختن ماهی از طعمه استفاده می کند در این مدل مبلغ بیشتر دنباله رو سلیقه وذائقه مردم و یا جو جامعه است .
2ـ مدل قوی : در مدل قوی جریان همسان پیام بصورتی دیگر عمل میکند. آثار تراکم پذیرناشی از این پیامهای تبلیغاتی خصلت گزینشی ندارد، بلکه تبلیغ با پاسخ موافق جمع مواجه میشود . این مدل را میتوان به دستگاه خودکاری تشبیه کرد که بدون توجه به محتوای پاکت بر تمام آنها مهر واحدی میزند . در این روش مبلغ بیشتر چیزی را دیکته میکند. البته مدل قوی مانع از این نمیشود که برخی از افرادبا اشتیاق به آن پاسخ دهند و عدهای هم با آن مخالفت کنند. بر اساس همین تشبیهی که کردیم برخی مهر روی آنها کمرنگ است یا اصلاً رنگ ندارد.
اینکه مبلغ در کجا باید از مدل ضعیف استفاده کند و در کجا از مدل قوی، به مطالعه تجربی نیاز دارد.
اگر پاسخهای موافق برحسب گروه سیاسی ـ اجتماعی ( مثلاً برحسب شغل ،درآمد تحصیلات، مذهب و غیره ) با هم خیلی تفاوت داشت احتمالاً مدل ضعیف مناسبتر است ولی وقتی تفاوتی درتوزیع پاسخها در گروههای اجتماعی وجود نداشت، مدل قوی مناسبتر به نظر میرسد .
تفاوت تبلیغ با تعمیم :
تبلیغ به معنی رساندن پیام گیرنده پیام است بنا به تعریف این مبلغ است که سراغ جامعه پیام گیرندگانش میرود و برای رساندن پیامش به گوش پیام گیرندگان هر گونه مشکلی را تحمل میکند در حالیکه معلم و مدرس چنین وظیفهای را برای خویش قائل نیستند بلکه برعکس این شاگرد است که سراغ استاد میرود و از او میآموزد. این تفاوت اساسی بین تبلیغات و تعلیمات عرصه ارائه آموزهها به توده مردم است. عناصر ارتباط در تعلیمات و تبلیغات: علاوه بر 3 عنصر پیام، گیرنده پیام، فرستنده پیام که در هر ارتباط اعم از تعلیمات وجود دارد.، در تبلیغات عنصر چهارمی نیز دخیل است و آن، عنصر انگیزش اجتماعی بوسیله تنفیذ پیام در بستر یک حرکت تبلیغی است به عبارت دیگر در تبلیغات مسئله تعمیق و تنقیذ پیام در جامعه پیام گیرندگان ودر نتیجه بسیج افکار عمومی نیز مطرح است که تحت عنوان انگیزش و تنفیذ، قابل توجه و بررسی است.
روشهای مورد استفاده تبلیغات :
روشهای مورد استفاده بستگی به نوع تبلیغ و محتوای پیام دارد ولی بهرحال مبلغ باید برای رساندن پیام خودبه گوش مخاطبانش دو مسئله مهم را همزمان و هماهنگ مورد توجه قرار دهد. مسئله اول گسترش شعاع دایره نفوذ اجتماعی پیام یعنی افزایش عددی مخاطبین پیام است ومسئله دوم تعمیق و تنفیذ پیام یعنی افزایش تاثیر پیام در افراد جلسه گیرندگان پیامش. بنابراین روشهای تبلیغی الزاماً باید با توجه به اصل هر چه گستردهتر ساختن دایره گسترش پیام و تنفیذ و تعمیق آن تنظیم و طراحی گردد.
باید میان جامعه و تبلیغات ارتباط متقابل و تعاملی برقرار باشد که بر طبق آن مبلغان بتوانند نیازهای جامعه را شناخت و به پاسخگوئی نیازهای جامعه را شناخته و به پاسخگوئی بدانها بپردازند و جامعه هم به ارزیابی و پذیرش و عدم پذیرش جریان تبلیغات میپردازد همچنین رابطه متقابل بین تبلیغ و تحقیق انکار ناپذیر است چرا که با استفاده از دستاوردهای علمی ـ پژوهشی میتوان به رشد اجتماعی و گسترش فرهنگ کمک شایانی نمود.
ارتباط تبلیغات و توسعه :
توسط یک برنامه ریزی کلی است که شامل همه جنبههای زندگی و جهات نیازهای اجتماعی نظیر آموزش و بهداشت، صنایع، حمل ونقل، تفریح، تولید و غیره میشود.
موفقیت هر کشور در امر توسعه بیتردید به برنامهریزی صحیح آن کشور در تبلیغات وابستگی و پیوستگی تام و تمام دارد و برعکس بهترین برنامهریزیها در امر توسعه اگر با برنامهریزی صحیح و همه جانبهای در امر تبیغات همراه و توام باشد مآلا عقیم و ناکام خواهد ماند .
در تبلیغات یک اصل اساسی وجود دارد که اگر به اندازه کافی به آن توجه و عنایت نشود همه تمهیدات اجرائی در جهت رشد و توسعه با مشکلات اساسی روبرو خواهد شد واحتمالاً به هدر خواهد رفت و این اصل، ضرورت آموزش و انگیزش مردم در راستای برنامههای توسعه اجتماعی است .این اصل را میتوان مکمل اصل ضرورت مشارکت عمومی مردم درتبلیغات نامید، بنابراین اصل از یکسو مردم باید در فعالیتهای تبلیغی شریک باشند و حتی بخشی از آن بشمار آیند و از سوی دیگر فعالیتهای تبلیغی باید در بستر برنامههای توسعه اجتماعی حرکت کنند .
ـ اصول کار تبلیغ :
1ـ مشکلیابی و مشکل گشایی
2ـ ترویج خوداتکائی
3ـ فراگیری شمول و عمومیت داشتن زبان تبلیغات
4ـ توجه به آرمانهای اسلامی و فرهنگ ملی
5ـ در نظر گرفتن امکانات ملی
6ـ همبستگی با نهادهای مردمی
7ـ پرهیز از روز مرگی و قالبهای کلیشهای
8ـ آموزش مداوم و عناصر تبلیغی
فلسفه وجودی نظام تبلیغ :
1ـ ناکافی بودن میزان اطلاع مردم در زمینههای سیاسی و فرهنگی و تخریب حافظه ملی و هویت تاریخی مردم بوسیله استعمار و ضروت رجعت به هویت ملی.
2ـ تبلیغات جهانی
3ـ ضرورت انتشار ( نتایج حاصل از تحقیقات علمی و فرهنگی و ذخیره شدن آنها در منابع تحقیقاتی و دانشگاهی باید در جهت رشد فرهنگ عمومی در اختیار مردم قرار گیرد. )
4ـ حقافراد جامعهبرای استفاده از خدمات آموزشی توسط رسانههای گروهی.
5ـ تقویت همبستگی ملی و جلب توجه افراد به مسائل مشترک و عمومی.
6ـ عدم آشنائی مردم با استعدادهای بالقوه کشور در زمینههای مختلف فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی.
7ـ لزوم کمک بیشتر به خانوادهها
8ـ ناکافی بودن خدمات آموزشی موسسات آموزش رسمی و عدم تعادل و ارائه خدمات آموزشی.
روانشناسی تبلیغات:
یعنی به کارگیری قواعد و اصول روانشناسی اجتماعی برای بررسی تبلیغات . فی المثل مبلغ باید بداند اولاً هر پیام به هر صورت و با هر کیفیت احتمالاً قابلیت جذب شدن در جامعه را ندارد. ثانیاً همه بخشهای جامعه با یک پیام ویژه بطور همانند وروبرو نمیشوند وآن را به صورت یکنواخت و مشابه دریافت نمیکنند، پیامی که بالقوه قابلیت پذیرش را داشته باشد و نیز ناگهانی و دفعتاً درجامعه جذب نمیشود. توجه به اصول و قواعد روانشناسی اجتماعی در کنار شناخت فرهنگ و سنتهای اجتماعی میتواند کار تبلیغات را بسیار آسانتر و راحتتر از آن چیزی که تصور میشود بسازد .
مراحل نشر تنفیذ ( پذیرش پیام ):
1ـ آگاهی 2ـ جلب توجه وعلاقهمندی 3ـ ارزیابی 4ـ آزمایش وتجربه 5ـ پذیرش و پیگیری ( در انجام تبلیغات توجه به این مراحل ضروری است و قرار داشتن جامعه در هر یک از مراحل باید تبلیغات متناسب با آن انجام داد، شبیه کار باغبان در پرورش یک درخت یا گل ) و هنر مبلغ درک صحیح موقعیت پیام در جامعه است.
طبقهبندی افراد از لحاظ پذیرش یک پیام با اهمیت یافتن امر تبلیغات و افزایش یافتههای علومی که با تبلیغات در ارتباط هستند، جوامع مختلف اعم از توسعه یافته و یا در حال توسعه هر ساله مبالغ هنگفتی را صرف تبلیغات میکنند .
در جدول ارائه شده هزینههای تبلیغاتی تجاری 24 کشور دنیا براساس نوع رسانههای تبلیغی آمده است. نکته قابل توجه اینکه ارقام ارائه شده در جدول مذکور برحسب میلیون دلار میباشد.
این جدول عیناً از فصنامه مطالعاتی و تحقیقاتی وسائل ارتباط جمعی، زمستان 1370، سال دوم شماره مسلسل 8 صفحه 68 و 69 اقتباس گردیده است .
هزینههای تبلیغات تجاری در کشورهای مختلف برحسب نوع رسانه سال 1986( میلیون دلار)
اثرات سوء تبلغات
تبلیغات برای خرید و مصرف کالاها و خدمات مختلفی که محدودیت عرضه دارند به ویژه در شرایطی که توان خرید اکثریت مردم جامعه پایین میباشد، ممکن است موجب بروز تنشهائی در افراد کم درآمد و بیبضاعت گردد.
افرادی که زود هنگام در شرایطی که قرصطلائی رنگ خورشید را مشاهده نمیکنند، در طلب روزی برای بدست آوردن قرصی نان از خانه بیرون میروند وشب هنگام یعنی زمانی که باز هم قرص طلائی رنگ خوشید را نظارهگر نیستند به خانهبرمیگردند، چنانچه پیوسته بر در و دیوار شهر تبلیغات خوش نما ورنگارنگ را مشاهده کنند در حالی که توانائی بهرهگیری از خدمات و کالاهای ارائه شده در این تبلیغات ندارند . این امرمیتواند بهداشت روانی آنان را به مخاطره انداخته و در آنان نگرشهای منفی ایجاد نماید . براین اساس آیا میتوان در تهیه و نصب و بکارگیری رسانههای تبلیغاتی، مسائلی همچون حیطه جغرافیائی، اجتماعی و... را نادیده گرفت؟ بدیهی است که خیر . بلکه بایستی درشکلهای مختلف تبلیغات به دقت به مخاطبان از لحاظ محل سکونت، وضعیت تحصیلی، اقتصادی و اجتماعی و... توجه کرد. از این ارزشهای اسلامی،انقلابی وملی در امر تبلیغات میتواند احساسات آحاد جامعه را جریمهدار نموده و آنان را به واکنش منفی در مقابل این امر وادار سازد. این مسئله درابتدای جنبش تبلیغات در برهه پس از جنگ در برخی موارد به چشم خورده است . با خصوصی شدن مسئله تبلغات ،رفته رفته امر سود جوئی در این زمینه باعث افزایش قیمت تبلیغات گردیده و عملاً صاحبان کالاها و خدمات نوپا را از تبلیغ کارها و خدمات خویشباز خواهد داشت. از این گذشته با حرکت بسوی اقتصاد باز و جذب سرمایههای خارجی، اندک اندک کلاها و خدمات خارجی که از سوی شرکتهای چند ملیتی و فرامیتی اداره میشوند نبض تبیغات و بازار مصرف را بدست خواهند گرفت.
عدم وجود تنوع در کالاها و خدمات و همچنین وجود تورم درجامعه باعث خواهد گردید تا امر تبلیغات عملاً بیارزش جلوهگر شده و مردم صرفاً بدنبال کمیت بیشتر با قیمت نازلتر و بدون توجه به کیفیت باشند .
محدودیتهای پژوهشی
زمان برای دستیابی به نتایج مفید و کاربردی بایستی وقت بیشتری در این راه صرف نمود .
امکانات مالی: جهت کسب اطلاعات بیشتر بایستی از امکانات مالی مناسبی برخوردار باشیم تا با دست باز بتوانیم در این راه تحقیقهای دقیقتری بعمل آوریم .
پیشنهادات :
ـ ـ تشکیل شورائی متشکل از صاحبنظران رشتههای مختلف ( روانشناسی، جامعهشناسی، انسان شناسی، ارتباطات، مهندسی شهرسازی و... ) بمنظور ایجاد تمرکز و تشکل امر تبلیغات .
ـ ـ درنظر گرفتن ویژگیهای سنتی، جنسی، اجتماعی، اقتصادی، تربیتی و... مخاطبین تبلیغات .
ـ ـ حفظ ارزشهای اسلامی، ملی و... درتمامی جوانب تبلیغات ( کمیت و کیفیت، نحوه ارائه، زمان ارائه،مکان ارائه) زیر نظر شورای مذکور بمنظور جلوگیری از اعمال سلیقههای شخصی.
- ـ ارزشگذاری به نظرات مخاطبین و مصرف کنندگان تبلیغات از طریق نظر سنجی ازآنها.
ـ ـ اندیشیدن تمهیداتی به منظور ارزشیابی مداوم و روزآمد امر تبلیغات.
ـ ـ جلوگیری از ارائه برخی از تبلیغات که جنبه همگانی نداشته و تفاوتهای جغرافیایی، قومی و... را در بر نمیگیرند.
ـ ـ ارائه تبلیغات در سطحی محدود با توجه به ویژگیهای خاص هرمنطقه، قوم و...
ـ ـ ایجاد فیلترهای مناسب برای جلوگیری از نفوذ فرهنگ بیگانه در قالب تبلیغات.
ـ ـ تاکید برمصرف کالاها و خدمات ایرانی در مقابل کالاها و خدمات خارجی .
ـ ـ ادامه هدایت و سیاستگذاری بر امر تبلیغات حتی با وجود خصوصیسازی بخش تبلیغات برای جلوگیری از رسوخ افکار بیگانگان والقاء فرهنگ مصرفی.
ـ ـ مرزبندی دقیق بین اهداف تبلیغات غربی و داخلی به منظور پیشگیری از رسوخ فرهنگ فلسفه غربی تحت عنوان تبلیغ بیشتر، مصرف بیشتر و رفاه طلبی و دنیا خواهی .
ـ ـ استفاده از نظرات کارشناسی استادان و صاحبنظران مسائل ادبی برای جلوگیری از بروز ناهنجاریهای ادبی و دستوری در امر تبلیغات.
ـ ـ هماهنگی با مراکز ذیربط همچون ستاد انقلاب فرهنگی و فرهنگستان علوم در امر تبلیغات.
ـ ـ در نظر گرفتن هویت فردی و ملی و قومی افراد به عنوان مخاطبان و حفظ حرمت انسانی آنان در امر تبلیغات.
- - دادن بهای لازم به تبلیغات فرهنگی و مذهبی بدون مخدوش نمودن چهره فرهنگی و مذهبی و بررسی میزان تاثیرگذاری آن برآحاد جامعه.
-- انجام پژوهشهای گسترده به منظور دستیابی به الگوهای مناسب جهت نحوه، نوع و چگونگی انجام تبلیغات در ایران اسلامی.
-- بررسی شیوههای خارج نمودن تبلیغات داخلی از حصارهای جغرافیایی و اعتلاء آن در سطح تبلیغات جهانی به منظور خنثی نمودن تبلیغات سوء دشمنان.
در این چهل شمارة متبرک،نشریه فرهنگ عمومی سیرخاصی را پیمود و هرکدام از آن حاوی اطلاعات خاصی بود. شش شماره اول، به مباحث عمومی فرهنگ پرداخت و موضوعات متنوعی در خود جای داد تا چارچوب اصلی مفهوم و مفاهیم فرهنگ عمومی را تبیین کند. در این شماره، مباحثی کلیدی مانند اصول سیاست فرهنگی و اهمیت آن، مؤلفههای فرهنگی جهان، آشنائی با معنی و مفهوم فرهنگ، فرهنگ عمومی و نحوه مطالعه آن، روش مطالعه سیاست فرهنگی کشورها، الگوهای مصرف و هویت فرهنگی، تعریف و حدود فرهنگ عمومی، ارتباط فرهنگ گسترش فرهنگ عمومی، نقش ارزشها فرهنگ جامعه، نقش روزنامهها در گسترش فرهنگ عمومی، آسیبپذیری فرهنگی از نظر قرآن و ... پرداخته شد.
از شماره هفتم، نشریه فرهنگ عمومی به طرح مباحث اختصاصی در هر شماره پرداخت و به صورت ویژه نامه منتشر شد و به ترتیب موضوعاتی چون: برنامهریزی فرهنگی ـ فرهنگ، پنهان در زندگی روزمره، حضور جوان، مصرف کالاهائی تغییرات در ارزشها، فرهنگ عمومی و قانون گرایی، فرهنگ عمومی و وفاق اجتماعی، فرهنگ و ورزش، فرهنگ عمومی و ایثارو ... را در برگرفت.
نگاهی اجمالی به محتوای چهل شمارهای فرهنگ عمومی نشان میدهد که این رسانه، با مخاطبان تخصصی خوددر ابعاد متنوعی، متمرکز بر فرهنگ عمومی ارتباط مفید و مؤثری برقرار کرده است. همچنین مخاطبان نشریه نیز ک جمعی مناسب داشته اند. بیش از دویست نفر از اندیشمندان و اهل قلم به صورت مقاله، مصاحبه و میزگرد با این فصلنامه هماندیشی نموده و حاصل تفکر و پژوهش خود را در اختیار دیگران قراردادهاند.
موضوعات مورد نظر فرهنگ عمومی بسیار متنوع و گستردهاند. نشریه فرهنگ عمومی در این عرصه فراخ، موضوعات متنوعی و اندیشهای پر طراوتی را به کار گرفته است؛ با این حال گرایش محتوایی آن به سه رکن اندش، جوان و خانواده نسبت به سایر موارد بیشتر بوده است. دلیل آن روشن است: اندیشها برای جامعهاندیشی ایران و جوان بودن و احترام و اکرام و استحکام خانواده در آن و اثر این سه رکن در تحقق اهداف فرهنگ عمومی ، با عث گرایش نسبی مباحث به آنها بوده است .
با تمام اینها، راهی بس طولانی و مسیری بسیار پیچیده و پرفراز و نشیب و مدعین حال چشم انداز و اندیشهساز، فراروی فصل نامه فرهنگ عمومی قرار دارد و. چهل ها چهل، چهل شماره دیگر باید تقدیم شود تا مگر گوشهای از فرهنگ غنی وئ عمیق و اصیل ایارنی ـ اسلامی باز شکافی و بازشناسی شود. از این رو ،میدانیم که همچنان در ابتدای راه قراردادیم و با شناخت کافی از راهی که در پیش گرفتتهایم، بار دیگر غرم خود را جزم، قلمها را به دست و اندیشهها را به سیلان درمیآوریم تا ارزش اندیش و خرد ورز بمامنیم و به وظیفه سنگین و رسالت مطبوعاتی خودرا در برابر فرهنگ ملتی پر افتخار عمل کنیم. چهمین شماره فصلنامه فرهنگ عمومی که مشتعل برنمایه و اطلاعاتی عمومی درباره سیونه شماره پیشین است. تقدیم میگردد. با این امید که تلاش همه دستآندرکاران و قلمهایی پیش و پس از این در این کار مقادس فرهنگی میآید، مرضیرضای خداوند،مورد عنایت امام زمان(عج ) و بقبول پیشگاه بلند ملت ایران