قواعد، آداب و رسوم، هنجارها و الگوهای
رفتاری و ارزشهای اجتماعی را انسان از همان آغاز فرامیگیرد، از ساختهها و
افکار دیگران بهره میگیرد و در محیطی زندگی میکند که در ادامه نسلهای
پیدر پی گذشتگان شکل گرفته که به آن «محیط فرهنگی » اطلاق میشود . انسان
از همان ابتدا به نهاد اجتماعی خانواده وبه دنبال آن وابسته به جامعه است
که درگیر است. این سازمانها و روابط اجتماعی از نسل گذشته به ارث میرسد و
نسل کنونی در صدد است آن را به نسل بعد از خود انتقال دهد. مردم از طریق
فرهنگ، مهارتهایی را که برای بقایشان در انواع گوناگون محیطهای طبیعی لازم
است فرا میگیرند. برای بررسی اینکه «فرهنگ عمومی » چیست، لازم است ابتدا
چند واژه را معنا کرد. اولین واژه :
«
فرهنگ عامه ( فلکور ) folklore » است که از دو واژه «folk » به معنای
«مردم » « دانش » . و «lore »به معنی «دانستن » گرفته شده . با توجه به
ریشه لغوی کلمه ، این واژه دانشی را میرساند که به مطالعه «ابعاد سنتی یک
جامعه میپردازد ودر واقع شاخهای از جامعشناسی است که محور تحقیقات آن را
هر چه که با قوم در جامعه ربط دارد، یعنی شیوههای زندگی ، اعمال و رفتار،
عادات ، باورهاو استورههای سنتی پابرجا، تشکیل میدهد.»
درزبان
گفتاری ، این واژه ، معنای «سنن مردمی » میدهد که در مواقعی خاص به ظهور
میریند و جشنها، عدات ، رقصها و حتی افسانهها و خرافات رو یا حتی
لهجهها و زبانهای محلی ، موجبات بقای ان را فراهم میآورند.
اصطلاح
دیگر ، « فرهنگ تودهها ( mass culure )» است که به خودی خود دحتوای فرهنگ
غالب و گسترده را در بین تودهها میرساند.«فرهنگ تودهها» عبارت است از:
جهانبینی ، شکل ارزش گذاری حیات، ایدئولوژی غالب مورد تجربه در زندگی و به
طور کلی تمامی محتوای روانی ناشی از کاربرد وسیع و تعیین کننده وسایل
ارتباط جمعی ( مطبوعات، رادیو وتلویزیون ، نوارهاو سینما)، آن طور که در
برههای خاص از زمان مورد استفاده قرار میگیرند.
«
فرهنگ تودهها» مجموع مردم را به شرکت در ارزشهای فرهنگی ( که عبارتند از
احساسات ریشه داری که اعضای یک جامعه در آن سهیماند و غالباً رفتار و
اعمال اعضای جامعه را تعیین میکنند مانند باورهای مذهبی ، احترام به
ریشسفیدان، احترام به خانواده و .....) وامی دارد و فرهنگ عمومی را گسترش
میبخشد و اکثریت را به پذیرش ارزشهای یک تمدن بر میانگیزد . طبقات
اجتماعی را یکپارچه میکند و روابط اجتماعی را هماهنگ میسازد و در کل
برتمامی حیات انسانی اثر مینهد .
در
اینجا باید به دو نوع « فرهنگ آرمانی »و « فرهنگ واقعی» نیز اشارهای داشت.
در هر جامعه برخی اعمال هستند که بطور عمومی به شدت نهی شدهاند ولی به
گونهای خصوصی وراج دارند. درواقع به آن نوعی از فرهنگ که رسماً پذیرفته
شده و در جمعه به عنوان الگوی رسمی رفتار اطلاق میشود، در حالی که «فرهنگ
واقعی » به آن چیزی اطاق میشود که مردم عملاً انجام میدهند . کمتر پیش
میآید که عملکردهای واقعی انسانها و الگوهای ارمانی یک جامعه کلی، یک مدت
زمان طولانی همچنان متفاوت باقی بمانند. و بسته به شدت قوت و ضعیف هر کدام
از این دو ، دیگری را تحت تأثیر قرار می دهد. برای مثال از افراد جامعه
انتظار میرود که در بسیاری از موارد تقلب و دروغگویی در بازار معاملات
رواج دارد و یا اینکه در مدرسه به کودکان و دانش آموزان یاد داده میشود که
به دیگران دروغ نگویند، ولی آنها در جامعه و در عمل میبیند که دروغگویی
چندان هم نادرنیست.
در واقع هر گاه
مادر گفتگوی روزانه خود صحبت از فراموش شدن ارزش و جایگزین شدن ارزش دیگری
میکنیم، در واقع بحث از همین تأثیر گذاری فرهنگ واقعی برفرهنگ آرمانی است.
یکی
از مهمترین وظایف شورای فرهنگ عمومی مطالعه دائمی وضع فرهنگی عمومی کشور و
ارزیابی آن و تهیه گزارش نوبهای و عرضه آن به شورای عالی اقلب فرهنگی
است. پیچیدگی مسائل فرهنگی و اجتماعی موجب میشود که بدون مطالعات متکی به
روشهای صحیح، تیه این گزارش به آسانی امکانپذیر نباشد. بر اهل فن پوشیده
نیست که بدست دادن آمار و اطلاعات آماری به منظور برنامهریزی فرهنگی یکی
از اردکان اصلی پیشرفت و توسعه فرهنگی در هر کشور است . از این رو نظام
آماری و اطلاعات فرهنگی و تحلیلهای اجتماعی و ارائه کمی وضعیت و عملکرد
فرهنگ عمومی نیازمند شاخصهای عمده در این بخش است، تا ببتوان امکان ارزیابی
و سنجش کیفیت فرهنگ عمومی جامعه را فراهم ساخت. بررسی و شناخت نقاط قوت و
ضعف، امکات بالقوه، شناخت. مشکلات و تنگناها، مسیر حرکت ، نوسانات
تأثیرگذار بر فرهنگ عمومی انتخال و تغییر روشهای فعالیت در این بخش ب ایجاد
روش مطالعه، ارزیابی ، جمعآوری اطلاعات و تبدیل دادههای کیفی به
دادههای کمی و آماری فرهنگ عمومی، نیازمند است . بدین جهت گروهی از محققین
در معاونت پژوهشی وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی مأمور بررسی این مهم شدهاند.
اما تا دستیابی به روش مناسب، از کلیه ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و
شورای فرهنگی تمامی استانها خواسته شده است در جهت تهیهگزارش وضع فرهنگ
عمومی منطقه تلاش نمایند، از جمله مواردی که میتواند جایگاهی درمطالعات
فرهنگی عمومی داشته باشد عبارتند از :
۱ـ توزیع جمعیت از لحاظ سن، جنس، سواد و آموزش ،دین
۲ـ تحرک مکانی و تغییرات شغلی
۳ـ تأثیر محیط طبیعی برزندگی اجتماعی
۴ـ جغرافیا و جهانگردی
۵ـ وضعیت ایلات قبایل
۶ـ وضعیت بهداشت
۷ـ ویژگیهای اخلاقی جامعه
۸ـ برنامههای ترویج اخلاق و معارف اسلامی
۹ـ وضعیت اخلاق خانوادگی و نهاد خانواده
۱۰ـ خصلتهای ناروا در جامعه
۱۱ـ وضعیت معیارهای اصلی اخلاق اسلامی
۱۲ـ برنامههای همگانی شدن امر به معروف و نهی از منکر
۱۳ـ خداشناسی و ادیان
۱۴ـ خرافت و پندارها
۱۵ـ تلقی نادرست از مفاهیم دینی
۱۶ـ شیوع مفاسد اجتماعی
۱۷ـ نوع روابط اجتماعی
۱۸ـ تعدادو وضعیت جوامع شهری و روستایی
۱۹ـ وضعیت گروههای مختلف دینی ـ سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی و...
۲۰ـ نقش میزان مشارکت و پایگاه اجتماعی آحاد مردم جامعه در اداره کشور