کتاب «جامعه پلتفرمی، ارزشهای عمومی در جهان متصل» در
نشستی که صبح روز یکشنبه 13 آبان در دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها برگزار
شد، با حضور مترجم کتاب و پژوهشگران این حوزه مورد بررسی قرار گرفت.
به گزارش روابطعمومی دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها،
در این نشست که با حضور دکتر پدرام الوندی، پژوهشگر و مترجم کتاب؛ دکتر حسین حسنی،
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات؛ دکتر محمد آقاسی، جامعهشناس و
مدیر کل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها؛ و رسول انبارداران، دبیر علمی نشست
برگزار شد، اندیشه و دیدگاه نویسنده در خصوص جامعه پلتفرمی و چگونگی پرداخت وی به
این موضوع و ویژگیهای مهم کتاب مورد بحث قرار گرفت.
«جامعه پلتفرمی» اصطلاحی است که بر رابطه غیر قابل انکار بین
پلتفرمهای برخط و ساختارهای اجتماعی تاکید دارد. پلتفرمها فقط جامعه فعلی ما را منعکس نمیکنند،
بلکه ساختارهای اجتماعی را که ما در آنها زندگی میکنیم تولید میکنند. ظهور پلتفرم
های دیجیتالی میتواند به عنوان محرکی برای پیشرفت اقتصادی و نوآوری فناورانه شناخته
شود و افراد حقیقی میتوانند از این تحول سود زیادی ببرند.
کتاب «جامعه پلتفرمی، ارزشهای عمومی در جهان متصل»، اثری است
که توسط خوزه وندایک، توماس پولوس، مارتیند وال تألیف شده و توسط پدرام الوندی و
سعیده فراهانی به فارسی برگردان شده است. این کتاب برای نخستین بار در سال 1400 توسط
انتشارات همشهری منتشر شده است. ترجمه دیگر این کتاب نیز مربوط به همین سال است که توسط حسین حسنی ترجمه شده و انتشارات سوره
مهر آن را منتشر کرده است.
در ابتدای این نشست رسول انبارداران، کارشناس دفتر مطالعات
و دبیر علمی نشست به اجمال به معرفی عناوین کتاب و فصول مختلف آن پرداخت و گفت:
این کتاب از هفت فصل تشکیل شده که به ترتیب به موضوعات جامعه پلتفرمی به عنوان
مفهوم بحثبرانگیز، ساز و کارهای پلتفرمی، خبر، حمل و نقل شهری، مراقبتهای
بهداشتی و تحقیقات پزشکی، آموزش و پرورش، اداره یک جامعه پلتفمی پاسخگو میپردازد
و طی آن وضعیت، کیفیت و آثار پلتفرمها در پنج حوزه مورد ارزیابی و واکاوی قرار
گرفته است.
دکتر پدرام الوندی، پژوهشگر و مترجم کتاب جامعه پلتفرمی
گفت: من در حوزه پلتفرمی شدن خبر در روزنامه همشهری تجربیاتی داشتم و موضوع رسالهام
نیز تحت همین عنوان بود.در این مسیر در لابلای مطالعات خود متوجه شدم که پژوهشگاه
فرهنگ و هنر و ارتباطات کتابی به نام «فرهنگ اتصال» منتشر کرده که نویسنده آن همین
خانم «خوزه وندایک» بود و آقای دکتر حسنی زحمت ترجمه آن را کشیده بودند. «جامعه
پلتفرمی» نسخه انگلیسی کتاب بود که بهتازگی منتشر شده بود. من فصل خبر و دیدگاههای
نویسنده را ترجمه کردم ولی سبک کتاب آنقدر برایم جذاب بود که با خانم سمیه فراهانی
تصمیم گرفتیم با همکاری هم کل کتاب را ترجمه کنیم. در آن زمان من در روزنامه
همشهری کار میکردم و کتاب توسط انتشارات همشهری منتشر شد.
چرا این کتاب مهم است؟
من همیشه به حوزه تنظیمگری انتقاداتی داشتهام. زیرا
تنظیمگری فقط صورت مسئله را پاک میکند و فیلترینگ راحتترین ودمدستیترین کاری
است که انجام میدهد. مثلاً هفته پیش کل درگاههای پرداخت دیجی کالا را بستند. در
حالی که الان 400 هزار تأمینکننده در دیجی کالا خرید و فروش میکنند. دیجی کالا
پلتفرمی است که الان با ظرفیتی در حد و اندازه پلتفرمهای دنیا کار میکند. البته
این نوع مداخله و مواجهه مجموعه تنظیمگری چه از سوی دولت و چه از سوی دستگاه
قضایی مسئلهای است که در تمام دنیا وجود دارد ولی باید دانست که مواجهه سلبی با
پلتفرمها نه تنها آنها را تضعیف نمیکند بلکه بیشتر باعث قدرتمند شدنشان میشود.
کتاب این مسئله را به صورت جدی پیگیری کرده است. زیرا ما با ابر قدرتهایی مواجه
هستیم که در یک بستر فرهنگی مشخص در حال رشد هستند و می توانند حاکمیت ملی و محلی
را تحت تأثیر قرار دهند. اما جهان نحوه مواجهه با آنها را نمیداند.
وی با اشاره به دیدگاه نویسندگان کتاب در خصوص آثار پلتفرمها
بیان کرد: نویسندگان کتاب اروپایی هستند و یک دیدگاه اروپایی نسبت به موضوع پلتفرمها
دارند. شرکتهای پلتفرمی وقتی وارد اتحادیه اروپا میشوند درگیر همین چالشها میشوند.
از مدیریت داده گرفته تا انحصاری که ایجاد میکنند و اثرات منفی که روی بازارهای
اروپایی دارند. از راننده تاکسی در لندن تا هتلدارها در هلند، همه و همه به نوعی
درگیر تغییرات ومشکلاتی هستند که پلتفرمها ایجاد کردهاند. بر همین اساس، مسائل و
چالشهای این پلتفرمهای غربپایه که بر پایه فرهنگ و ارزشهای جامعه آمریکایی شکل
گرفتهاند باعث شده مطالعات ارتباطی حوزه رسانه در اروپا به صورت جدی پیگیری شود.
وی افزود: در فصول کتاب آثار پلتفرمها در پنج حوزه مورد
بررسی قرار گرفته است. مثلا در حوزه آموزش بیان میکند در یک چرخه سنتی هزینهها و
سرمایههای عظیمی که از سوی دولت و خیریههای دانشگاهی صرف تحصیل دانشجویان و
فعالیت استادان و پژوهشگران میشود بعد از فارغالتحصیل شدن دانشجویان و جذب آنها،
دوباره به همان سیستم باز میگردد و چرخه کامل میشود. اما وقتی این سرمایهها در
اختیار پلتفرمها قرار میگیرد، این چرخه ناتمام میماند و سرمایهها به سیستم
برنمیگردد و صاحبان پلتفرمها فکر نمیکنند در ازای منافعی که دریافت کردهاند
باید به جامعه دانشگاهی خدماتی را ارائه دهند.
در بخشهای ابتدایی کتاب نیز به این موضوع اشاره شده است.
به عنوان مثال میگوید اینکه شهروندان هلندی میتوانند کاناپههای اضافی منزلشان
را به گردشگران خارجی اجاره دهند کار بسیار خوبی است اما در برابر خدمات شهری
اضافی که بابت گردشگران پرداخت میشود چه کاری انجام میدهند و چگونه جبران میکنند؟
چه کسی باید این عوارضها را پرداخت کند؟ آیاپلتفرم ABMB
میتواند این کار را انجام دهد یا خود آن شهروندان؟ البته در ایران نیز چنین نمونههایی
را داشتیم. به عنوان مثال در سالهای 96-95 شهرداری با شرکتهای اسنپ و تپسی
درگیریهایی داشت و میگفت شما دارید از امکانات شهری استفاده میکنید ولی هیچ
نوع عوارض و تعرفهای به شهرداری پرداخت نمیکنید. در این کتاب این موضوع در حوزههای
بهداشت و درمان، حمل و نقل شهری، خبر، آموزش و سایر مسائلی که جامعه اروپایی با آن
درگیری دارد، به تفصیل بررسی شده است. البته
معادل آنها در ایران نیز وجود دارد. مثلاً در حوزه حمل و نقل شهری میتوان اسنپ و
تپسی را مثال زد.
اینها بحثهای کلی کتاب است و نشان میدهد در این حوزه
تلاشهای متعددی صورت گرفته ولی بینتیجه بوده است. در نهایت، کتاب ما را رها میکند
و میگوید باید یک فکری بکنید چون این تجربههای غیرپلفرمی هم شکست میخورند.
الوندی ضمن اشاره به تقسیمبندی پلتفرمها در جهان به
توصیف ویژگی هر یک از آنها پرداخت و گفت: به طور کل در جهان دو سیستم پلتفرمی خیلی
قوی وجود دارد. یکی از آنها پنج غول اصلی پلتفرمها در آمریکا و دیگری اکوسیستم
معادل آن در چین است. اکوسیستم چین به همان کشور چین خدمات میدهد و محدود به
جمعیت چین است. ولی این پلتفرمها میتوانند با یکدیگر برابری کنند. الان ما با پدیدهای
مثل تیک تاک سر و کار داریم که از اکوسیستم چینی به جامعه غربی رفته و اثرگذار شده اما چالشهایی هم دارد. در واقع در
هر دو مدل پلتفرم چینی و آمریکایی یک غایب بزرگ و جود دارد که آن هم جامعه است.
یعنی در این پلتفرمها جامعه مدنی نادیده گرفته شده؛ در جامعه آمریکایی به دلیل
ارزش بازار و بازار محوری و کارآفرینی شومپیتری که همه چیز بر محور سود و اقتصاد
آزاد قرار گرفته و در چین هم به دلیل کنترل دولتی که به طور مستقیم روی پلتفرمها
اعمال میشود. نقد اصلی کتاب هم به همین موضوع است و گفته شده که هر دو پلتفرم
جامعه را نمیبینند.
دکتر حسین حسنی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و
هنر و ارتباطات در این نشست به روایت شخصی خود از پلتفرمها و جامعه پلتفرمی
پرداخت و گفت: من از سالهای 2013-2012 با خانم وندایک آشنا شدم. پیش از این نیز
مطالعاتی در حوزه فضای مجازی و رسانههای اجتماعی داشتم که هنوز هم ادامه دارد.
نسل اول رسانههای اجتماعی،شبکه های اجتماعی بودند. پدیدهای که جامعهشناسان از
آن به عنوان social networking sites نام میبرند
و آن را در مقابلsocial network قرار میدهند.
جامعهشناسان تلاش کردند ابزارهای جدید ارتباطی را مفهومسازی کنند. پس از مدتی
نیز social media آمد که فراگیرتر از انواع شبکههای اجتماعی بود. در سال
2013-2012 مفهوم social platform مطرح شد که در آن به جای رسانههای
اجتماعی از پلتفرمهای اجتماعی استفاده میشد تا بگویند رسانههای اجتماعی ابزار
تعامل نیستند. زاکر برگ گفته بود که فیسبوک را ایجاد کرده برای آنکه افراد خودشان
را افشا کنند و به اشتراک بگذارند تا به این طریق فیسبوک عامل ارتباط میان انسانها
شود.
وی افزود: از سال 2013-2012 کمکم پلتفرمها در جهت توقف رسانههای اجتماعی
شکل گرفتند. از جمله کسانی که در این زمینه پیشرو بود خانم وندایک و چند
نفر از همفکران او بودند که بنیانگذار مطالعات پلتفرمها شدند. در واقع از سال
2010 به بعد مفهوم پلتفرمها را توسعه دادند و جامعه پلتفرمی احتمالگرا را در
برابر جامعه شبکهای مطرح کردند. همان زمان نیز من با مفهوم پلتفرم و کتاب فرهنگ
اتصال که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده بود آشنا شدم که در آن تلاش شده بود
درک جدیدی از رسانههای اجتماعی ارائه دهد. در این کتاب اولین گامهای مطالعات پلتفرمی
برداشته شده بود. در سال 2018 رویکرد کتاب را به پلتفرم، صورتبندی نظری مفهومی کردند
و پلتفرم و پلتفرمی شدن را برای کتاب جامعه پلتفرمی مطرح کردند. همان زمان نیز من
با مرکز ملی فضای مجازی ارتباط داشتم و در خصوص
بحث حکمرانی معتقد بودم رویکرد حکمرانی در ایران باید تغییر کند. چیزی که
به اسم پلتفرمی شدن اینترنت از آن نام برده میشود. در واقع، 80 درصد ترافیک
اینترنت جهان در اختیار همین پنج شرکت آمریکایی است و در حال حاضر internet
government به سمت internet governance تغییر حالت داده و خیلی از مسائل
حکمرانی، مسئله حکمرانی governance شده است. این
پلتفرمها آنقدر سلطه پیدا کردهاند که حق حاکمیت شرکتها را نیز به چالش کشیده
اند و عملاً دولت ما در مقابل این پلتفرمهای آمریکایی دست بسته است. همچنین، اتفاقات
سالهای اخیر نیز باعث اهمیت بیشتر پلتفرمها شد.
این پژوهشگر در خصوص آثار و پیامدهای پلتفرمهای آمریکایی
در جامعه اروپایی و نگاه اتحادیه اروپا به این موضوع گفت: نویسنده در مورد مفهوم
ارزشها خیلی توضیح نمیدهد که منظورش چیست. اما هدفش این است که نگاه اروپایی به
پلتفرم ها را در مقابل نگاه آمریکایی قرار دهد. خود آمریکاییها میگویند با اینکه
در اروپا هستیم ولی در بین 20 پلتفرم بزرگ دنیا جایگاهی نداریم و تحت سیطره پنج
پلتفرم بزرگ آمریکایی و خرده پلتفرمهای دیگر هستیم. بنابر این در مقابل این
رویکرد بازار محور ( market driven )،
رویکرد حفاظتگرایی (rigt driven) که یک
رویکرد اروپایی است را قرار دادند و گفتند ما در مقابل سیطره پلتفرمهای آمریکایی
نمیتوانیم کاری انجام دهیم اما میتوانیم مقرراتی را تدوین کنیم که در مقابل سیطره
این پلتفرمها از شهروندانمان حفاظت کند. از این رو اتحادیه اروپا در تدوین
مقررات حریم خصوصی در جهان پیشرو محسوب میشود. به عنوان مثال مقررات عمومی حفاظت
از دادهها یک قانون پیشرو یرای حفاظت از دادههای شخصی است که اتحادیه اروپا آن
را نوشته است. در مورد بحث ارزشهای متصل که من آن را به ارزشهای عمومی ترجمه
کردهام باید بگویم اروپاییها منشوری به نام حقوق بنیادین دارند که در آن در مورد
حق شهروند اروپایی خیلی تأکید شده است. بر همین اساس هر گونه مقرراتگذاری در سطح
اتحادیه اروپا مبتنی بر همین صیانتگرایی و حفاظت از حقوق شهروندان است.
وی در بحث تنظیمگری به سه رویکرد اصلی در مواجهه با
پلتفرمها در جهان اشاره کرد و گفت: در سطح جهان سه مدل حکمرانی و تنظیمگری وجود
دارد. یکی از آنها مدل بازار محور است که در آن بازار تعیین کننده است. دیگری
رویکرد دولت محور در چین است که یک نسخه بدیل پلتفرمی برای خودشان ایجاد کردهاند
و افراد به اجبار یا به اختیار در آن حضور دارند و خدماتی را دریافت میکنند ولی
از طرف دیگر تحت نظارت و کنترل شدید دولت قرار دارند. اروپاییها هم میگویند ما
نه میتوانیم آن مدل حکمرانی بازار محور را داشته باشیم و نه مدل چینی را. ولی
حداقل میتوانیم برای پلتفرمها مقرراتی را وضع کنیم. بر همین اساس این رویکرد را
در پیش گرفتند. حالا مهم نیست که چقدر موفق بودند.
حسنی یکی از ساز و کارهای پلتفرمی شدن data
piction را دادهای شدن آنها دانست و افزود: یکی از منابع اصلی
درآمدی هر بیزینس مدلی در هر پلتفرم گرداوری و تحلیل دادههای شهروندان و فروختن
آنها به شرکتها و کمپینهای تبلیغاتی است. ولی استفاده از این دادهها نیازمند
انجام فرآیندهایی مثل تقلیلگرایی و ناشناسسازی است تا نتوان بر اساس آن افراد را
شناسایی کرد.
دکتر محمد آقاسی، جامعهشناس، و مدیر کل دفتر مطالعات و
برنامهریزی رسانهها، طی سخنانی در خصوص ظهور پلتفرمها و پلتفرمی شدن
جامعه گفت: هر کتابی یک سرنوشتی دارد. جالب اینکه بدانیم کسی فکر نمیکند که این
کتاب دو ترجمه داشته باشد، آن هم در دورهای که در حال تجربه موج دوم فیلترینگ در
ایران هستیم. درک این کتاب به سادگی قابل فهم نیست. اما از این منظر برای من اهمیت
داشت که بپرسم آیا جامعه ایران پلتفرمی شده؟ آیا ما در جهان پلتفرمی شده زندگی میکنیم؟
پاسخ این سؤال هم مثبت است و هم منفی. ولی به طور قطع نمیتوان به آن پاسخ گفت.
واقعیت این است که در چند سال اخیر پدیدههای جدیدی همچون اسنپ، تپسی، اُکالا و
دیگر شرکتهای خدماتی اینترنتی در جامعه ظهور کردهاند که با مشاهده آنها میتوان
گفت، بله، این اتفاق افتاده و جامعه ما به سمت پلتفرمی شدن پیش میرود. در کتاب «
تبعات نفت» نیز به خوبی به این نکته اشاره شده که آینده از آن مشاغلی است که
بتوانند خدمات ارائه کنند. زمانی که من این کتاب را میخواندم هنوز خبری از این
شرکتها نبود و در تصور من این گونه خدمات در حد خدماتی بود که از طریق سوپرهای
محلی ارائه میشد. اما در همان زمان در آمریکا فردی که توانایی نداشت از منزل خارج
شود توانسته بود با استفاده از اینترنت و سفارش غذا به مدت یک سال زنده بماند. آن
هم در دورهای که آغاز طلوع پلتفرمها در جامعه بود. بنابر این مهم است بدانیم
نسبت ما با جهان پلتفرمی شده چیست. ما الان همه درگیر پلتفرمها هستیم و اگر با
این فضا آشنا نشویم فضای جدید پلتفرمی شده جهانی برایمان قابل درک نخواهد بود.
وی افزود: خواندن این کتاب از این لحاظ اهمیت داشت که
بدانم عالم تفکر نویسنده و اصول و مبانی فکری او چیست. من این تعبیر عالم اجتماعی
را از تفکر بومی خودمان گرفتهام. به نظر میآید فضای تفکر نویسنده سه سرفصل اصلی
دارد که از یک جایی آغاز شده و کمکم به مرور زمان شکل میگیرد. یکی از این اصول
نگاه او به جهان است که نگاه شبکهای است و خطی نیست. پلتفرم نیز محصول تفکر شبکهای
و جهان شبکهای است. یعنی الان ما در جهان شبکهای قرار داریم که در رشد آن دخیل
هستیم و میتوانیم با پلتفرمها کنار بیاییم. خود پلتفرمها نیز بر اساس داده شکل
گرفتهاند. الان دولتها و ملتهایی اهمیت دارند که داده استخراج میکنند. این یکی
از چهارچوبهای مهم اندیشه نویسنده در کتاب است که با زبان داده آشناست. علت اینکه
ما نمیتوانیم با پلتفرمها کنار بیاییم و آنها را درک کنیم نیز همین موضوع است که
با زبان داده آشنایی نداریم.
این پژوهشگر در انتقاد از سیاستگذاریهای کشور در مواجهه
با تکنولوژیهای جدید ارتباطی بیان کرد: سیاستگذاران کشور به جای حل مسئله بیشتر
برخورد سلبی دارند و مسئله را جعل میکنند. به نظر من خانم وندایک مسئله را خوب
درک کرده و مواجهه او با تکنولوژی نه بیمناکانه است نه از روی ذوقزدگی؛ بلکه نگاه
او واقعبینانه است که نقد هم میکند. نگاه بیمناکانه در سیاست باعث منع، حذف و
طرد پدیده است و در نگاه دینی ندیدن آن. در بیمناکی علمی ترجیح میدهیم بگوییم
مسئله ما نیست زیرا در دین و سیاست راحتتر از علم حرف می زنیم. به عنوان مثال
چرا در دانشگاههای ما تحقیق و پژوهشی در مورد شرکتهای حمل و نقل اینترنتی تپسی و
اسنپ انجام نمیشود. دلیل این امر نگاه بیمناکانه جامعه دانشگاهی به تکنولوژیهای
جدید ارتباطی و پلتفرمهاست. یکی از
اشکالات مهم جهان علمی ما در ایران و در بین سیاستگذاران نیز همین است که نگاه
واقعبینانه به موضوع ندارند. این برخورد باعث ایجاد فضای انفعالی در جامعه شده،
در حالی که جهان در حال تغییر است، موضوعی که خانم وندایک به طور عمیق آن را درک
کرده، ولی ما هنوز درگیر بحثهای قدیمی هستیم. مثلاً یک زمانی از امر قدیم در
برابر امر جدید حرف میزدیم و جدال بین سنت و مدرنیته بود که البته جدال بیهودهای
بود و مشکلی را هم حل نمیکرد. چون مشکل ما این نبود. اما الان با امر جدید و امر
جدیدتر روبرو هستیم و از تکنولوژیهای جدید ارتباطی سخن میگوییم زیرا این فضای
ارتباطی پیوسته در حال تغییر است و هر روز پدیدهای جدید وارد فضای جهانی میشود.
مانند هوش مصنوعی که همه درگیر آن هستیم و بچههای ما هر روز بیشتر با آن اُنس میگیرند.
این فهم تغییر بسیارمهم است. البته نگاه نویسنده به این موضوع آغشته به سیاست است،
نه سیاست به معنای پولتیک، بلکه سیاست به معنای پالسی، به معنای ریلگذاریهای
عمومی در جامعه که حسن بزرگی است. نویسنده در این کتاب به سیاستگذاران پالس میدهد
تا بدانند چگونه از این فضا استفاده کنند.