محمدرضا کریمی
قهرودی: هر کسی در مواجهه با تبلیغات افراطگرایانه، تحت تأثیر قرار نمیگیرد.
کتاب میکوشد نشان دهد، پیروزی بر ایدئولوژیهای افراطی نظیر داعش، در میدان نبرد
حاصل نمیشود، بلکه در تفکر انسانی قابل دسترسیست.
به گزارش روابط
عمومی دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها، پنجمین نشست از سلسلهنشستهای «کتابرسا»
با نقد و بررسی کتاب «تبلیغات افراطگرایانه در رسانههای اجتماعی، تهدیدی برای
امنیت ملی» دوشنبه 17 بهمن برگزار شد. در این نشست که با مشارکت خانه کتاب و
ادبیات ایران شکل گرفت، محمدرضا کریمی قهرودی، مترجم کتاب و اکبر کریمی بهعنوان
منتقد اثر حضور داشتند.
در آستانه انقلاب
چهارم صنعتی و جامعه پنجم ژاپنی
محمدرضا کریمی
قهرودی، یکی از مترجمان کتاب «تبلیغات افراطگرایانه در رسانههای اجتماعی،
تهدیدی برای امنیت ملی» با اشاره به مختصات فضای سایبر و برشمردن این نکته که چنین
فضایی مملو از تهدیدها و فرصتهای بیشمار است، وارد بحث نشست معرفی، نقد و بررسی
کتاب شد و گفت: رشد علم و فناوری در قرن بیستویکم نمایی شده است و رشد بسیار
شتابانی دارد، این درحالیست که در قرن گذشته این رشد، صورتی خطی داشته و کندتر
از امروز پیش میرفته است. این رشد سبب به وجود آمدن تحولات زیادی در زندگی انسان
میشود که ماحصل آن قرار دادن ما در آستانه انقلاب فناورانه است؛ انقلابی که
آیندهپژوهان از آن و تبعاتش سخن میگویند و متفکران زیادی روایتهای متعددی برای
تبیینش مطرح کردهاند؛ مثلاً مجمع جهانی اقتصاد از آن سیر و ماحصل این تحولات با
عنوان انقلاب چهارم صنعتی یاد میکند؛ صنعت
در مفهوم فعالیتی که برای بشر ارزش افزوده ایجاد میکند. همچنین این مسئله طرح شده
که در حال گذار به جوامع سایبری – فیزیکی هستیم یا اندیشمندان رسانه جامعه الحاقی را مطرح میکنند
که در آن وابستگی آنلاین همیشگی و دائمیست. ژاپنیها هم از این سیر تحولاتی با عنوان
جامعه پنجم نام میبرند.
مترجم کتاب
«تبلیغات افراطگرایانه در رسانههای اجتماعی، تهدیدی برای امنیت ملی» ادامه داد:
فضای سایبرـ فیزیکی با سه مولفة فیزیک،
اطلاعات و شناخت بازشناسی میشود. در این حوزه از دو نبرد سایبری و رسانههای
اجتماعی نیز یاد میشود. نبرد سایبری در حوزه فیزیک و اطلاعات رخ میدهد و نبرد رسانههای
اجتماعی در لایه شناختی بروز و ظهور دارد.
کریمی قهرودی در
ادامه مباحث مطرحشده به شرح و توضیح فصول کتاب پرداخت و گفت: ساختار کتاب حاضر به
دنبال ارائة مدلی برای تبیین تاثیر تبلیغات در رسانههای اجتماعیست. کتاب در بدو
امر، مفهومشناسیای از افراطگرایی و گونهشناسی آن در رسانههای اجتماعی مطرح میکند
و به ابزارهای مختلف در این حوزه میپردازد. همچنین ارائه تعاریفی از رسانههای
اجتماعی نیز در مباحث ابتدایی اثر مطرح میشود. در این گونهشناسی انواع شبکههای
اجتماعی از فیسبوک گرفته تا شبکههای اجتماعی تصویری مثل اینستاگرام و همچنین
بلاگها و میکروبلاگها معرفی میشوند و این اثر بحثی مبسوط در این زمینه ارائه میکند.
این عضو هیئت علمی
دانشگاه مالک اشتر افزود: کتاب از همگرایی رسانهها نیز یاد میکند و اینکه چگونه
به رسانههای صرفاً متنی، تصویر و صوت نیز افزوده شده است. همچنین به این بحث میپردازد
که امروزه رسانههای اجتماعی موبایلمحور شدهاند و کمتر در کامپیوترهای شخصی مورد
استفاده قرار میگیرند. از منظر کاربری کتاب به مباحثی چون تعداد کاربران و
جغرافیای مصرف ناظر است، اینکه فیسبوک با 2.9 میلیارد نفر کاربر، بیشترین
استفادهکننده را دارد. همچنین نشان میدهد که طبق برآوردها، تا سال 2030 مردم
کمتر به جغرافیای فیزیکی فکر میکنند و رسانههای اجتماعی، مفهوم دولت – ملتها تغییر خواهند داد. در
بحث افراطگرایی هم آمارها نشان میدهد که افراطگرایی در حال رشد است.
جامعه تودهوار،
اثرپذیر در برابر تبلیغات افراطگریانه
کریمی قهرودی اضافه
کرد: کتاب از منظر افراطگرایی به موضوعاتی چون برخورد دولتها با این پدیده
پرداخته و شرکتها و کسبو کارها را نیز در این حوزه مطالعه میکند. تبلیغات ضدعلم
در جامعه آمریکا نیز سوژه دیگریست که کتاب به آن میپردازد. همچنین فرازهای مختلف
کتاب، در حوزههای متعدد اخلاق، رفتار و عقیده نیز وارد بحث شدهاند و توضیح میدهند
که افراطگرایان دارای چه ویژگیهای مشترکی هستند؛ ویژگیهایی نظیر رهبر مقتدر،
تفکر گروهی و بهویژه عدم پذیرش عقاید مخالف. علاوه بر این، در گونهشناسی افراطگرایان
از افراطگرایی زیستمحیطی، مذهبی، نژادی و نظایر آنها نیز یاده شده است و کتاب
به این موضوعات میپردازد.
«بازیگران تبلیغات
افراطگرایانه» بخش دیگری از کتاب بود که کریمی قهرودی به واکاوی آن دست زد و گفت:
بخشی از این بازیگران، دولتها و ائتلافهاییاند که توسط آنها شکل میگیرد؛ مثل
عملیاتی که روسها در انتخابات آمریکا ترتیب برای تخریب کاندیدای مقابل شکل دادند.
همچنین کسبوکارها نیز بخش دیگری از این بازیگران هستند که از این فرصت استفاده میکنند.
گروههای ایدئولوژیک نیز در این قلمرو میگنجند.
مترجم کتاب در
ادامه و با بیان تفاوت میان جامعه تودهوار و مدنی افزود: جامعه تودهوار در نقطه
مقابل جامعه مدنی قرار دارد. در این جامعه نهادهای واسط بین مردم و حکومت نظیر
احزاب، اصناف و اتحادیهها حضور ندارند، از این رو پذیرش تبلیغات در این نوع جوامع
بیشتر است و میتواند احتمال افراطیشدن را تشدید کند.
او افزود: در بحث
تکنیکهای آفندی، کتاب تعدادی از آنها را معرفی کرده است؛ تکنیکهای چون فریب،
خنثیسازی مخالفان، تفرقهافکنی، سردرگمی، افشای اطلاعات دولتها و حکومتها،
رابطهسازی با همفکران از این دست موارد مطرحشدهاند. در ادامه نیز تاکتیکهای
پدافندی رسانههای اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است. همچنین تبلیغات و انتخابات
سیاسی نیز در کتاب مورد توجه قرار گرفته است و این اثر نشان میدهد در انتخابات
آمریکا 99 درصد، تبلیغات و 1 درصد، مناظرهها در پیشبرد اهداف نامزدهای انتخاباتی
موثر عمل کرده و رسانههای اجتماعی نقش مؤثری در این حوزه داشتهاند.
کریمی قهرودی ادامه
داد: فصلی از کتاب به نیروهای مسلح و واکنش آنها به افراطگرایی اختصاص دارد؛ چه
افراطگراییای که میتواند دامنگیر نیروهای مسلح از درون شود و چه در حالتی که
تبلیغات میتواند روی آنها اثر داشته باشد. نهادهای مجری قانون مثل پلیس و قوه
قضاییه هم نهادهای دیگری هستند که تبلیغات افراطگرایانه میتواند روی آنها
اثرگذار باشد. همچنین از دیگر مباحثی که کتاب به آن پرداخته، مبحث اثرگذاری
تبلیغات افراطگرایانه روی جوانان است، چراکه این گروه به دلیل روحیه پاک و
اثرپذیرشان، هدف خوبی برای تبلیغات افراطگرایان قلمداد میشوند. در فصل آخر نیز
ده دلیلی که تبلیغات افراطگریانه موثر واقع میشوند، دستهبندی و معرفی شده است و
این یازده فصل، کلیات کتاب را ساختهاند.
مخاطب هوشمند، به
«من» خود اهمیت میدهد
سخنران دیگر این
نشست اکبر کریمی بود که مباحث خود را حول سه محور مخاطبشناسی، تبلیغات و ریشهشناسی
افراطگرایی پی گرفت.
او در ابتدای سخنرانی خود اشاره کرد: در اینجا
سعی میکنم به بررسی این نکته بپردازم که از نقطهنظر جامعهشناختی چه میزان از
محتوای این کتاب قابل انطباق با شرایط و جویست که ما در آن زندگی میکنیم. علاوه
بر اینکه در بررسی محتوای کتاب معتقدم، این اثر ادبیات نسبتاً روانی دارد و
مترجمان به متن وفادارند. همچنین کتاب روندی آموزشی را بهویژه با تمرینهای پایان
هر فصل تعقیب کرده تا اثر برای تدریس دانشگاهی نیز مناسب باشد.
کریمی ضمن اشاره به
دامنه اثرگذاری تبلیغات بر مخاطبان آنها به سه دسته تقسیم کرد و گفت: در مطالعات
تبلیغات، مخاطبان به سه گروه فعال، منفعل
و هوشمند تقسیم میشوند. در گروه سوم که بهویژه در سالهای اخیر ظهور و بروز پیدا
کرده است، شاهد مخاطبانی هستیم که برخلاف مخاطبان فعال که در پی اطلاعاتند، این
دسته از مخاطبان به دنبال داده خام هستند و میخواهند که خود به تجزیهوتحلیل دست
بزنند. مخاطب هوشمند، به «من» خود اهمیت میدهد و این تلقی را دارد که چه زمانی،
چگونه، به چه میزان و از چه طریقی به داده دسترسی پیدا کند. چنین مخاطبی، نهتنها
انفعال ندارد، بلکه مطالبهگر نیز هستند. رسانههای جدید به دلیل همهگیری ـ بهویژه
در جوامع در حال توسعه که خود را با جوامع توسعهیافته مقایسه میکنند ـ همیشه در
ذهن مخاطب هوشمند این پرسش را ایجاد میکنند که چرا زندگی من شبیه زندگی فردی در
یک کشور پیشرفته نیست. چنین مخاطبانی در مواجهه با دو کلیدواژه اصلی این کتاب یعنی
تبلیغات و افراطگرایی، واکنش متفاوتی نسبت به سایر مخاطبان خواهند داشت.
این مدرس روزنامهنگاری
در خصوص مسیر تبلیغات موفق نیز تشریح کرد: کسانی که در حوزه تبلیغات فعالند، همیشه
به دنبال این هستند که سه سوال کلیدی را در ذهن مخاطب ایجاد کنند: چرا بخرم؟ چرا
از تو بخرم؟ چرا اکنون بخرم؟. به این ترتیب هر برند و رسانهای نیاز دارد که این
سه سوال مخاطب را پاسخ دهد تا مسیر موفقیت را طی کند. همچنین کالایی که ما میخریم
همیشه هدف غاییمان را برآورده نمیکند. در این زمینه فرآیندهایی وجود دارد که
کارگزاران تبلیغات آن را تعقیب میکنند. از سوی دیگر کالاها در سه دسته تقسیم میشوند:
فردی، ارتباطی و اعتباری.
کریمی با تاکید بر
مسدود شدن فرصتهای مشروع در تقویت روحیه افراطگرایی افزود: در کتاب ریشههایی
برای بروز و رشد افراطگرایی مطرح شده است؛ مسائلی چون نژاد، جنسیت، حکومتها و نظایر
آن، اما روحیه افراطگرایی از مسدودشدن فرصتهای مشروع نیز شکل میگیرد.
پیروزی در میدان
نبرد یا در تفکر انسانی؟
در ادامه این نشست
مترجم کتاب، محمدرضا کریمی قهرودی، با اشاره به این نکته که لزوماً هر کسی در
مواجهه با تبلیغات افراطگرایانه، تحت تأثیر قرار نمیگیرد، گفت: کتاب میکوشد
نشان دهد که پیروزی بر ایدئولوژیهای افراطی نظیر داعش، در میدان نبرد حاصل نمیشود،
بلکه در تفکر انسانی و مدارس قابل دسترسیست.
او افزود: در فصل
یازدهم کتاب، ده دلیل برای موثر واقعشدن تبلیغات افراطگرایانه طرح شده است. بهعنوان
مثال این اثر مطرح میکند، مردم زمانی که در معرض این نوع تبلیغات قرار میگیرند، چون
دانش کافی ندارند، بهسادگی محتوای آنها را میپذیرند، یا آنها عقاید خود را با
دانش اشتباه میگیرند. همچنین ممکن است تکرار تبلیغات از شبکههای رسانهای مختلف،
باعث اثرگذاری بیشتر آنها شود. گاهی نیز تنبلی و عدم تمایل به دنبال کردن واقعیت،
سبب میشود تا مردم اثرپذیر باشند. همچنین انتظارات روحی و همرنگی با جماعت نیز میتواند
زمینهساز پذیرش پیام تبلیغات افراطگرایانه شود. فشار همقطاران هم عامل دیگریست
که موجب اثرگذاری این دست از تبلیغات میشود.
کریمی قهرودی با
تاکید مجدد بر مفهوم جامعه الحاقی ادامه داد: ما وارد عصر جدیدی شدهایم که دو
فضای مجازی و حقیقی در آن بیشتر و بیشتر در حال ممزوج شدناند و به فضایی الحاقی
شکل میدهند. این مسئله سبب میشود همه نهادها و نظامهایی که طی پنجاه سال گذشته،
باعث رفاه بشر شدهاند و برای تعالی آن تلاش کردهاند، به دلیل رشد نمایی علم و
فناوری، در دهههای آینده دچار اختلال شوند و کارکرد و بهرهوری خود را از دست
بدهند. به تعبیر آلبرایت، نظامهای موجود متعلق به قرن 19 است و آموزشها به قرن
20 تعلق دارد، با آن نهادها و این آموزشها نمیتوان قرن 21 را اداره کرد. از اینرو
مفهوم حکمرانی در دنیا در حال تغییر است و ما وظیفه داریم زبان این فضا را خوب
بفهمیم و خودمان را برای مواجهه با این دنیای جدید آماده کنیم.
او در پایان
خاطرنشان کرد: علیرغم فرصتهایی که این فضا به وجود آورده است، تهدیدهایی نیز
برای آن میتوان متصور شد؛ مثلاً جنگ رسانههای اجتماعی بهعنوان عرصهای جدید در
نبرد، مسئلهای قابل تأمل است. همچنین مسائلی که در کتاب به آنها اشاره شد مربوط
به جامعه آمریکاست و میتواند با مسائل جامعه ما متفاوت باشد، ازینرو باید تلاش
کنیم تا به گونهشناسیای از گروههای افراطی خودمان دست یابیم.
در پایان مباحث این
نشست نقد و بررسی، مجدداً اکبر کریمی به مبحث نوع تبلیغات اثرگذار بازگشت و افزود:
اتفاقاً هدف تبلیغات در مخاطب ایجاد نوعی تنبلیست؛ چرا که مخاطب میخواهد در
کمترین زمان به بیشترین لذت و بهرهوری برسد. علاوه بر این بالا بودن اثربخشی
افراد در رسانههای اجتماعی یکی از دلایل کمرنگشدن رسانههای دولتی و حکومتیست.
رسانههای تعاملی این باور را در مخاطب ایجاد کردهاند که او واقعاً اثرگذار است.
مادامیکه در یک جامعه فضایی مونولوگی وجود دارد، نمیتوان انتظار اتفاقات خوب را
داشت. حضور یک فضای دیالوگی میتواند از بسیاری از بحرانهای اجتماعی جلوگیری کند.
رسانه نیز در همین راستا باید به ذائقه مخاطبان نزدیک شود تا بتواند با آنها
ارتباط برقرار کند. آنچه بهعنوان تهدید در بخشهای مختلف این کتاب دیده میشد،
نیازمند اقناع مخاطبان برای مقابله است. ایجاد بینش، باورسازی و نهادینهکردن
موضوعات از مباحثی اصلی در راه این اقناع بهشمار میآیند.
کتاب «تبلیغات افراطگرایانه در رسانههای اجتماعی، تهدیدی برای امنیت
ملی» بهتازگی از سوی انتشارات موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی منتشر شده و
بهای 90 هزار تومان در دسترس علاقهمندان به حوزه تبلیغات، رسانههای اجتماعی و
مسئله امنیت ملی قرار گرفته است.
گزارشگر: سعیده زاد قناد