مصاحبه
از : الهه اردلانی
دفتر
مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها
روزنامه
نگاری جنگ از میان گرایش های مختلف بهمراه عکسهایی که پیام و هدف اصلی آنها خبررسانی از عمق
فجایع است ، در جایگاه خاصی قرار دارد و خبرنگاری جنگ یکی از خطرناکترین حیطههای
روزنامهنگاری بهحساب میآید چرا که رسانهها و روزنامهنگاران رسالت سنگینی در
قبال جامعه و مردم دارند و در هرشرایطی ملزم به اطلاعرسانی به مخاطبان خود هستند
که این مهم، در شرایط جنگی و با حضور در جبهه ، مخاطر آمیزتر است .در بخش دوم ، در
گفتگو با آقای جلال خوشچهره از فعالان مطبوعاتی امروز و از چهرههای فعال در
روزهای پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مصاحبه ای توسط الهه اردلانی کارشناس
روابط عمومی این دفتر صورت گرفته است که به بررسی موضوع خبر وعکاسی جنگ خواهیم
پرداخت.
1. آقای خوشچهره هدف شما برای حضور در جبهه
به عنوان خبرنگار و عکاس چه بود؟
مسولیت
تهیه گزارش و اخبار از جبهههای جنگ با من بود و اغلب در انجام عملیات جنگی درجبهههای
مختلف اعم از جنوب و غرب به همراه عکاس و خبرنگار حضور پیدا میکردم و باتوجه به
عدم حضور اینترنت ، اما ما گزارشات خود را
تهیه میکردیم و از مقدمات عملیات، شبعملیات و چگونگی انجام عملیات آن با
فرماندهان و رزمندگان گفت و گویی انجام می دادیم. حضور در جبههها داوطلبانه بود
و دلیل حضور من، ماموریت محول شده از سوی رسانه و علاقه قلبی بود که از نزدیک شاهد
صحنه های جنگ باشم.
2. ویژگی
های خوب "لحظه قطعی" یا "ثبت لحظه ناب" در یک عکس جنگی را
بیان فرمایید؟
لحظه
ناب در در جبهه ها یا عکسی که میتوانست در لحظه تهیه شود شامل عکس هایی بود که
بتواند حاوی پیام به مخاطب باشد که این عکاسی میتوانست در صحنههای مختلف جنگ
انجام شود تا انگیزهای دربین مردم ایجاد شود. چرا که مردم در دوران جنگ، مهمترین
پشتوانه دفاعی و رزمی جبههها بودند. به همین دلیل تلاش میشد تا صحنههایی که از
جنگ به صورت گزارش و عکس تهیه میشود، بتواند انگیزه لازم را برای استمرار و تشویق
مردم در جبهه ها فراهم و درعین حال فضای حاکم در جنگ را به مخاطبان منتقل کند.
صحنههای جنگ باید به گونهای تنظیم میشد که رزمندگان را در حال دفاع یا خط مقدم
را بازتاب دهیم و تصویر برای مخاطبان جذاب باشد. تلاش میکردیم تا عکس گرفته شده،
حماسی و خبری باشد و بتواند حس جنگ را به مخاطبین انتقال دهد. و مردم بدانند که
رزمندگان سرزمینمان در صحنههای جنگ، چگونه جان فشانی میکنند و چرا باید از آنها
حمایت کرد. البته لحظههای نابی هم در حین اعزام نیروها، مرحله عملیات و استراحت
نیروها جهت عکاسی فراهم میشد تا در ذهن مخاطب تاثیرگذار باشد. در آن زمان، انتقال
اخبار و تصاویر به مردم سخت بود. چون که روزنامه معمولا با یک فاصله، مطالب،
اخبار، گزارشات و مصاحبه ها را نسبت به رادیو و تلویزیون را به مردم منتقل میکرد.
به همین دلیل حفظ تازگی و خبری بودن کار برای مخاطب تا حدود زیادی سختتر بود. اما
امروز با تکنولوژی ارتباطی میتوان در لحظه خبر و گزارش را به صورت آنلاین یا از
طریق سایتهای خبری به افکار عمومی انتقال داد. بنابراین در دوران جنگ سعی شد که
تا لحظه های ناب جنگ را به گونه ای ثبت کنیم تا امروز و آینده قابل مشاهد باشد.
3. به علت حساسیتهای نظامی و استراتژیک، تا
چه حد به شمااجازه تصویربرداری و ارسال خبر در دوران دفاع مقدس داده می شد ؟
طبیعی
است در جبهه های جنگ حساسیتهای نظامی و امنیتی بسیار بالا است. اولا در آن دوره
برای رفتن به جبهههای جنگ قطعا باید مجوز از ستاد تبلیغات جنگ دریافت می کردیم و
خبرنگاران نیز کارتهای مخصوصی به همراه داشتند که به آن ها اجازه داده میشد تا
به بخشهای مختلف همچون قرارگاه ها، جبهههای مختلف یا سنگربندی های مختلف حضور
پیدا کنند. طبیعی بود که ما در آن لحظاتی که تصاویر و گزارشاتی را که تهیه می
کردیم قاعدتا عکس های ما گاهی اوقات نباید مواضع یا آرایش نظامی ما را به گونه ای
نشان میدادکه دشمن بتواند از عکس هایی که تهیه میشود و در روزنامهها منتشر و
حتی در رادیو و تلویزیون پخش میشد به گونه ای باشد که دشمن بتواند از آن استفاده
کند. این حساسیت حتی در مورد گزارشات و اخباری که از پشت جبهه ها تهیه میشد چه در
داخل شهرها و چه در کارخانه ها وجود داشت تا مبادا عکسها به گونه ای باشد که
بتواند راهی را به دشمن دهد که بخواهد اقدام نظامی علیه امکانات و موارد اقتصادی،
نظامی و آنچه که حساسیت های خاص است را به دشمن ارائه دهد. بنابراین همه یک مراقبت
ویژه داشتیم و در عین حال طبیعی بود در جبههها ممکن بود تصمیمگیری از فرماندهی
داشته باشیم. اما مراقب بودیم که این اخبار به گونهای باشد که همراه با تشخیصی که
فرماندهان جنگ برای ادامه و استمرار کار خودشان به آن نیاز داشتند، باشد. به این
ترتیب، محدودیت هایی که ما قائل بودیم شامل محدودیت های امنیتی بود که ما تشخیص می
دادیم که به چه شکل باید در انعکاس اخبار جبهه ها حتی در پشت جبهه ها عمل کنیم و
مراقب باشیم که فرصتی به دشمن داده نشود که بتواند از گزارشات و عکس های ما در
عملیات روانی و جاسوسی خود بهره مند شود. این مجموعه محدودیت هایی بود که ما
داشتیم. اما هربار که من و همکاران به جبههها میرفتیم، با استقبال زیادی از سوی
فرماندهان و رزمندگان روبرو بودیم و آن ها ما را پل ارتباط بین خودشان و مردم پشت
جبهه ها می دانستند و این برای ما بسیار ارزشمند بود. فکر میکنم علی رغم اینکه در
آن دوران جنگ مسولین مربوطه آنقدر خساست به خرج نمیدادند که خبرنگار جنگی در چند
و چون قضایا قرار نگیرد اما مراقب بودیم که تا کجا باید در انعکاس تصویری جبهه های
جنگ و اطلاعاتی که ممکن بود را در اختیار داشته باشیم و بازتاب دهیم.
4. شرایط
عکاسی در جبهه و چاپ عکس در آن زمان به چه شکل بود؟
در
دوران جنگ عکاسی با دوربین و لنز انجام میشد.البته طبیعی بود که دوربینهای آن
زمان مثل دوربینهای حاضر، پیشرفته نبود و علی رغم بهرهگیری از لنز و دوربینهای
مختلف که در جبهه ها استفاده میشد، باید از امکاناتی که در اختیارمان بود مراقبت
بسیاری میکردیم. عکاسان، هم پا و هم دوش رزمندگان جهت عکاسی و ثبت تصاویر در
نهاییترین خط مقدم جبهه، حضور پیدا میکردند اما به سرعت در اختیار رسانهها قرار
نمیگرفت. بلکه باید فریم ها تهیه و بلافاصله به شهرهای اصلی رسانده میشد. که
فریم ها باز طریق هواپیما یا اتوبوسهای شهری به تهران و نمایندهای از دفتر
روزنامه که از آن مراکز و فرودگاه و یا ترمینال قرار میگرفتند، جهت چاپ تحویل
داده میشد. برای اینکه عکسهای عملیات جنگی به موقع به دست روزنامهها برسد و
روزنامه بتواند از عکسهای به روز در صفحات استفاده کند، سرعت کار زیاد بود. تصور
کنید فاصله خط مقدم و صحنه عملیاتی تا شهری که پشت جبهه قرار داشت و نیاز به امنیت
بود، فریم و فیلم بایدکمتر از 50 کیلومتر رسانده می شد. اما با همه این سختی ها،
آنقدر انگیزه و علاقه بود که اگر امروز عملیاتی انجام میشد و در رسانهها منتشر
میشد، عکسهای تازه و نابی از صحنههای جنگ بود و دلیل آن تعهد و علاقه روزنامه
نگارانی بود که از خود به نمایش گذاشتند.
5. تا چه حد به این جمله معتقد هستید"عکسهای
جنگی ضد جنگ هستند تا جایی که مردم را در مقابل سیاست کشور قرار داده و حتی
دولتمردان را مجبور به توقف جنگ می کند "؟
اگر چه روزنامه نگاران وظیفه دارند همواره از
صلح دفاع کنند و گرایش ضد جنگی داشته باشند اما در دوران 8 سال دفاع مقدس اینگونه
نبود. چون باور عمومی وجود داشت و به کشور جنگی تحمیل شده و باید که در برابر ارتش
اشغالگر و یک اتحاد میان قدرتهای جهانی برای سرکوب نظام و مردم ایران و مطالبات
انقلابی آنها شکل گرفته که باید در مقابل آن ایستاد. به همین دلیل دلیل تلاش این
بود که در دوران جنگ علاوه بر اینکه جنبههای انسانی جنگ باید مراعات میشد و زشتی
های جنگ مثل بمباران ها از سوی دشمن یا شهدایی که ما در جنگ داشتیم اما همه تلاش
در سال های دفاع مقدس این بود که عکس ها حماسی و تشویق کننده برای مشارکت مردمی جهت حضور در جبهه های جنگ باشد.
چرا که پشتوانه اصلی دوران جنگ حضور، مردم بود و و در آن زمان تشویق به مشارکت
فعالانه در جنگ ضروری بود. اگرچه جنگ چهره قشنگی ندارد و معمولا منحوس است اما
وظیفه یک روزنامهنگار استقرار صلح است. صلح به شرطی که منافع، امنیت، اعتبار و
هویت طرفین را تامین کند. در جنگ احساس عمومی همه ما و روزنامه نگاران این بود که
دشمن به خاک ما حمله کرده و درنظردارد اعتبار و هویت ایرانی – اسلامی ما را مورد
حمله و خدشه قرار دهد. از این رو به باور ما نگاه حماسی، عقلانی و شعور را با هم
آمیختند که تشویق مردم در ادامه مقاومت در دستور کار قرار بگیرد. فراموش نکنیم که
رژیم صدام حسین و قدرتهای جهانی تلاش میکردند که این مقاومت مردمی را به عنوان
مانع اصلی در تصمیم ایران در برابر خواسته های دشمن از هم بشکنند. به همین دلیل ما
یک باور عمومی داشتیم و آن این بود که باید بر جنبه های مقاومتی توجه ویژه داشته
باشیم. برای همین عمده کارهایی که در آن دوران انجام میشد، به طوری که بیشتر برای
حماسی و تشویق به همراه مقاومت و کسب پیروزی و صلح درهنگامی که بتوانیم ما از حقوق
کامل خود دفاع کنیم و دشمن را به عقب واداریم، بود.
6. شما جنگ ایران وعراق را بااخبار و عکسهای
زیادی پوشش داده اید ،کدامیک از آنها بر شما تاثیر بیشتری گذاشته است؟
ما
در عملیات مختلفی حضور داشتیم. صحنه های زیادی بر ما تاثیرگذار بود و در ذهن شکل
میگرفت. اما شاید قشنگترین اتفاقی که در دوران جنگ افتاد صحنه آزادی خرمشهر و
شادی رزمندگان بود که این احساس را هنوز به دنبال دارم که به غرور ملی خودم تبدیل
شده است. بویژه وقتی سوم خرداد میشود یک شعف خاص را در خود احساس میکنم و وقتی
به گذشته نگاه میکنم، هشت سال جنگ و سوم خرداد برای من ارزنده است و حس روز عید
را دارم. وقتی ما کردستان رفته بودیم بخشی از نیروهایی که همراه ما بودند در تله
دشمن قرار گرفتند و فردای آن روز شهید شدند و اطراف جاده ها باقی ماندند. این صحنه
ها ماندگار است و در ذهن باقی میماند. در جنگ فضای اخلاقی و صمیمیت مشترکی بین
رزمندگان بود و وقتی در کنار آن ها قرار میگرفتیم احساس میکردیم که در دنیای سبز
و صمیمی قرار داریم. وقتی به جبههها میرفتم بعد از مدتی سعی میکردم تا چند روز
یا چند هفته خودم را از جبهه ها دور شوم اما دوباره دلتنگ جنگ میشدم. این احساس
با من همیشه است. تصاویری هم از جبهه های جنگ باقی مانده که به مناسبتهای مختلف،
آن عکس ها در روزنامهها و مجلات و حتی در بنرهایی که بمناسبت جنگ در خیابان ها
برافراشته میشود، بازتاب و تاثیرات خود را به همراه دارد. اگرچه جنگ چهره زیبایی
ندارد و امیدوارم کشورمان دوباره درگیر این صحنهها نشود اما دوران خوبی برای من
بود و تجربیات زیادی کسب کردم.
7. ورود رسانه های الکترونیکی جدید چه اثری بر
اخبار و عکاسی جنگ گذاشته است؟
طبیعی است که تکنولوژی ارتباطی و امکاناتی که
فناوری های جدید وارد عرصه ارتباطی شده کار گزارشگران جنگی اعم از عکاس و
گزارشگران همراه را آسانتر میکند و میتواند صحنه جنگ را همزمان به پشت جبههها
منتقل کند و همچنین حس مشترک فعال و زنده ای را همزمان چه زمانی که جنگ رخ میدهد
در پشت جبهه نشستند و اخبار را دنبال می کنند، ایجاد کند. مردم پشت جبهه ها در
سراسر جهان همزمان آن ها را وارد صحنه های جنگ کند و اطلاع داشته باشند از آن چیزی
که در حال اتفاق افتادن است. و این پیشرفت بزرگی است و کار را هم برای گزارشگران
اعم از عکاسان، گزارشگران تصویری و خبرنگاران آسانتر میکند و در عین حال انتخاب
سوژه ها، کلام ها و واژه ها سخت میشود. چرا که همزمان این گزارش را منتقل می کنند
و مردم پشت جبهه هم دیگر منتظر نمیمانند تا با یک فاصله زمانی به اخبارجنگ دست
پیدا کنند. بلکه همزمان به این اخبار دسترسی پیدا می کنند و ویژگی مهم این است که
چون صحنه ها همزمان است قدرت ترسیم را به مخاطبان می دهد و این قاعدتا برای مدیران
جنگ و فرماندهان جنگ کار را سخت میکند. چون افکار عمومي را هم همزمان و در کمترین
فرصت هدایت و مدیریت کنند تا آن همدلی را برای خودشان فراهم کنند.
8. چگونه می توان از توسعه عکسهای جعلی جنگ در
فضای مجازی جلوگیری کرد؟
فکر
می کنید آیا واقعا خبرنگاران و گزارشگران این امر در جبهه ها وجود دارند یا
دیگرانی هستند که به گونه ای با امکانات تصویری همچون موبایل و تبلت که در اختیار
دارند، تصاویری جعلی ارسال کنند. دشمن هم در جبههها وجود دارد و از هر تکنولوژی
استفاده میکند که تصویری که از جبهه برای پشت جبههها به نفع خودشان بازتاب دهند.
طبیعی است مدیریت جنگ و فضای جنگی و نظام سیاسی هریک از کشورها و مشهوریت، اعتبار
و محبوبیت نزد مردم سرزمین شان میتواند منبعی باشد برای اینکه افکار عمومی
بپذیرند که اخبار جعلی کدام است و کدام گزارشات جعلی برای انجام عملیات روانی
انجام میشود و کدام عملیات واقعی است و آن ها با محبوبیت نظام سیاسی و در عین حال
آن رسانه ای که این کار را انجام و بازتاب می دهد. طبیعی است که اخبار جعلی هم
مهمترین وظیفه عوامل رسانه ای که بتوانند اخبار خاکستری، سفید و سیاه را برای
مخاطبان توضیح دهند و تفاوت آن ها را بگویند. این موضوع هنگامی در نزد مخاطب قابل
قبول خواهد بود که رسانه ای که به تفکیک این موارد میپردازد و از محبوبیت و
مشهوریت نزد مخاطبان برخوردار است. هر رسانه ای که معمولا شناخته شده به تحریف و
دروغگویی و وارونه جلوه دادن حقایق در مواقع حساس اخبار جعلی نیز بپردازددیگر آن رسانه نمی تواند حتی اگر هم درنظر داشته
باشد به درستی اخبار را منتشر کند، به جعلیات بپردازد و حقیقت را به مخاطبان
خودشان منتقل کند. اعتماد شرط اول یک رسانه و تکیه بر نظام سیاسی است.
9. جایگاه اصول اخلاقی درروزنامه نگاری جنگ
کجا قرار دارد؟
روزنامه
نگاران در وهله نخست باید از منافع و امنیت عمومی دفاع کنند. بنابراین جایگاه
اخلاقی یک روزنامه نگار دفاع از صلح و امنیت برای کشوری که در آن مشغول فعالیت
هستند و برای همه مردم جهان است. روزنامهنگاران باید ضدجنگ باشند. روزنامه نگار
باید طرفدار صلح و طرفدار منافع عمومی باشد. اگرچه در مواقع جنگی که دشمن
حمله به کشور میکند، طبیعی است که یک
روزنامه نگار موضعی هم سو با یک طرف جبهه مخالف و با طرف دیگر جبهه دارد. اما اصول
اخلاقی دیگری که در این مورد وجود دارد، این است که یک روزنامه نگار به هر حال
متعهد به منافع و امنیت و مصالح کشور خود است اما به این معنا نیست که علیه کشور
متخاصم حرفی زده شود. روزنامه نگار به دلیل تعهدی که به کشور خودش دارد، باید
مراقبت های لازم را داشته باشند. روزنامه نگاران و خبرنگاران باید از کشور خود به
هر نحوی دفاع کنند و از حضور و برکت فعالانه مردم
مراقبت کنند تا کوچکترین حربهای به دشمن ندهند. اما اصول اخلاقی این است
که دروغ هم نگویند و دشمن را خیلی بیچاره نشان ندهند. غیر واقعی موضع را مطرح
نکنند و تا جایی که می توانند به شکل واقعی صحنه را مردم بازتاب دهند و در عین حال
زشتی های جنگ را هم به رخ بکشند و این زشتی ها را هم به عنوان هشدار برای مردم
کشور خود برای افکار عمومی جهان و مواقعی هم که صلح بر قرار است، ارائه دهند. وقتی
صلح برقرار باشد، دشمن معمولا به دنبال بهانه است و تهدیدهای جعلی را به یاد میآورد.
روزنامهنگاران وظیفه اخلاقی دارند که ناامنی واقعی و ناامنی غیرواقعی و همچنین
مفهوم کشتار و مفهوم امنیت را به شکلی نسبی بین نظامهای سیاسی و افکار عمومی که
تعارضی ممکن است بین منافع آن ها بوجود
آید را باز کنند و مرزهای آن را مشخص کنند.
10. آیا تا به حال عکسی گرفته اید که تعادل عاطفی
شما را عمیقاٌ به چالش بکشد؟
شما
در بنرهای جنگی که هرساله در هفته اول دفاع مقدس منتشر میشود شاهد چندین عکس
هستید که بسیار از آنها استفاده میشود. نوجوانی که در کنار تانک، اسلحه را در
آغوش گرفته و درازکشیده و نگاه میکند. این عکس را من و همکار عکاس تهیه کردیم که
شخصا با این عزیزان گفت و گو کرده بودم. بیش از شروع عملیات، یک گروه خط شکن شامل
گروه 90 نفره بودند که قرار بود شب آن ها راهی عملیات شوند و ما با آن ها گفت و
گویی داشتیم و تعدادی عکس تهیه کردیم. فردای عملیات از گروه خط شکن 90 نفره، فقط 4
نفر زنده باقی ماندند. بنابراین هربار که این عکس نوجوان نشسته در کنار تانک را میبینم،
به یاد آن روزها و صمیمت بچه ها در جبههها میافتم و معمولا هر جا حضور داشته باشم، از تجربیات خودم
در دوران جنگ بازگو میکنم.
11. مهم ترین درس هایی که در جبهه به عنوان یک
روزنامه نگار آموخته اید چیست؟
تجربه
هایی که من در جبهههای جنگ گرفتم، زیاد بود. مهمترین آن تعصب دفاع از سرزمینمان
و تصویری بود که من در جبهههای جنگ دیدم. عزیزانی که بدون هیچ چشم داشت و مزایا
فردای بعد از جنگ، درخط مقدم جبهه ها حضور داشتند و جانفشانی میکردند تا ما از
زندگی بهتری برخوردار باشیم. تجربه ای از جنگ داشتم این است که جنگ قرار نیست که
یک موضع ثابت باشد و همیشه در همان حال و هوا قرارداشته باشیم بلکه جنگ برای ما
فردای بهتری را می سازد. هشت سال دفاع مقدس برای این بود که با دشمنی که به سرزمینمان
تهاجم کرده است، برای صلح، رفاه و آرامش مردم بجنگیم. این جنگ برای صلح بود.جنگ یک
ضرورت اجتنابناپذیر است اما اینکه من بخواهم در فضای جنگ باقی بمانیم و دائم
فکرکنیم که در جنگ باقی ماندهایم، تفکر اشتباهی است. جنگ با وقوع خرابیهای
بسیاری همراه است اما همه تلاش ما باید این باشد تا از همه فرصت ها و امکانات
استفاده و مقاومت کنیم. به هر حال ما باید غرور جنگی خودمان را با تعصبات و
دستاوردهای خودمان پاس بداریم.