استانها و سرمایه های مغفول و تبدیل نشده
دستور کاری برای شورای فرهنگ عمومی استانها
الف)
معمولا سرمایه های هر سازمان و جامعه ای شامل پنج دسته سرمایه هستند:
1-
سرمایه مالی ( پول و امکانات و تجهیزات)؛
2- سرمایه انسانی( کمیت ، کیفیت و تخصص افراد هر
مجموعه )؛
3- سرمایه نمادین یا فرهنگی( افراد و اماکن و
... برجسته یا شاخص، برند مجموعه)؛
4- سرمایه اجتماعی( میزان انسجام، میزان اعتماد
متقابل و میزان مشارکت داوطلبانه اعضا در راستای اهداف)؛
5- سرمایه معنوی( میزان رعایت اخلاقیات در بین
مردم، میزان دینداری، احساس خوشبختی، ...)
ب)
سرمایه ها قابل تبدیل به هم هستند و مطلوبیت نهایی در هر جامعهای رسیدن به سرمایه
معنوی یعنی زیستی مطلوب و رضایت بخش یا همان" حیات طیبه" است
ج) استانهای
کشور اگرچه با تفاوتهایی از سرمایه های مالی؛ انسانی و نمادین خوبی برخوردار هستند، سرمایه هایی همچون نیروی جوانی
و متخصص؛ سابقه تاریخی و تمدنی؛ اماکن
تاریخی و دیدنی؛ رجال بزرگ علمی ، فرهنگی و مذهبی؛ شهیدان والا مقام کثیر و ...اما
آیا وضعیت "سرمایه های اجتماعی" و اعم از شاخصهای آسیبهای اجتماعی ( اعتیاد،
طلاق، خشونت، دزدی و...) و نیزشاخصهای رفتارهای دیگر خواهانه و اعتماد متقابل و نیز "سرمایه معنوی"
شامل شاخصهایی همچون:انجام مناسک دینی و
رفتارهای ارزشی و اخلاقی( صداقت، وفای به عهد، رفتارهای ایثارگرانه و...) در جوامع
روستایی و شهری مان، متناسب با سرمایه های دیگر است؟ با توجه به نتایج پیمایش
ارزشها و نگرشها و نیز آمارهای آسیبهای اجتماعی، متاسفانه پاسخ منفی است
د)
پیشنهاد: این چارچوب نظری ملاک عمل شوراهای فرهنگ عمومی در تمامی گستره استانها و
شهرستانها قرار گیرد یعنی توجه به تبدیل سرمایه های موجود مالی، انسانی و نمادین
به سرمایه اجتماعی و معنوی در کلیه سوگیریها و این نیز پیش نیازهایی دارد از جمله:
1-
ارزیابی مستمر شاخصهای این پنج سرمایه بخصوص سرمایه های اجتماعی و معنوی توسط مرکزتوسط
نهادهای علمی عضو شوراها
2-
تشکیل کارگروه های تخصصی برای تدوین و اجرای راهکارهایی برای ارتقای سرمایه
اجتماعی و معنوی از طریق بهرمندی و تبدیل سرمایه های دیگر موجود.