نگارنده در این مجموعه به پرسشهایی در خصوص دموکراسی
(از دورهی مشروطه تا جنبش موسوم به دوم خرداد) پاسخ میدهد. از جمله آن
که: دموکراسی در کدام چارچوب معنایی در افق گفتار سیاسی ایران ظاهر شد؟ در
چه نسبتی با معانی سنتی و منتشر در محیط قرار گرفت؟ در فرآیند تحولات
پردامنهی تاریخی چه تحولاتی را پشتسر گذاشت؟ و در حال حاضر به مثابهی یک
سرمایهی کلامی در چه وضعیتی است و چه افقی را پیشروی دارد؟ نگارنده در
یک جمعبندی از مطالب کتاب میگوید: "در یک کلام میتوان تاریخ تحول کلام
دموکراسی در ایران را تاریخ اسطورهزدایی از این کلام دانست. وجه اسطورهای
این کلام در آغاز، ناظر به هردو وجه تصور از دیگر برتر و تصور از حدود،
دامنه و پیامد فعالیت مردم بود. اما در کنار اسطورهزایی از خود و دیگر
برتر باید از اسطورهزدایی از بازیگر مردم نیز اشاره کرد. وجه ممیز اصلی
گفتار دموکراسی، تکیه بر اسطورهی مردم به مثابهی یک منبع لایزال انرژی و
قدرت است به همواره این تصور وجود دارد که در صورت ظهور مردم در عرصهی
سیاسی یکپاره همهچیز دگرگون خواهد شد و افقهای دوردست به یک چشم به هم
زدن حاصل خواهند آمد".